معنی چروکیده چروکیده چروک خورده، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خمپرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک تصویر چروکیده فرهنگ فارسی عمید