معنی چروکیده - فرهنگ فارسی عمید
معنی چروکیده
- چروکیده
- چروک خورده، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
تصویر چروکیده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چروکیده