روانه کردن، راهی کردن، گسیل داشتن خواندن گفتن مثلاً صلوات فرستادن، امکان حضور یا اشتغال کسی را در جایی فراهم کردن مثلاً به دانشگاه فرستاد، با وسایل مخابراتی مطلبی را منتقل کردن در جهتی پرتاب کردن مثلاً موشک را به هوا فرستاد
روانه کردن، راهی کردن، گسیل داشتن خواندن گفتن مثلاً صلوات فرستادن، امکان حضور یا اشتغال کسی را در جایی فراهم کردن مثلاً به دانشگاه فرستاد، با وسایل مخابراتی مطلبی را منتقل کردن در جهتی پرتاب کردن مثلاً موشک را به هوا فرستاد
یعنی منعم، مردی که امر حراست فرقۀ هجدهمین لاویان مغنی باوی بود، بیننده ای که آسای ملک را بواسطه عدم اعتمادش بخدا توبیخ نموده بفرمودۀ پادشاه وی را حبس کردند. (2 تو 16:7 -10 و بموافق 1 پادشاهان 16:1 و 2 تو 19:2). یهودی بنی پسر حنانی بود، برادر نحمیا که به نزد نحمیا شده وی را از حالت پررنج و زحمت اورشلیم آگاهانیده باعث آن شد که نحمیا به اورشلیم سفر نماید. از آن پس در سال 446 قبل از میلاد از جانب برادر خود نحمیا بر دربانان شهر ریاست یافت، کاهنی که از زنان غریبه تزویج نموده بود. (قاموس کتاب مقدس)
یعنی منعم، مردی که امر حراست فرقۀ هجدهمین لاویان مغنی باوی بود، بیننده ای که آسای ملک را بواسطه عدم اعتمادش بخدا توبیخ نموده بفرمودۀ پادشاه وی را حبس کردند. (2 تو 16:7 -10 و بموافق 1 پادشاهان 16:1 و 2 تو 19:2). یهودی بنی پسر حنانی بود، برادر نحمیا که به نزد نحمیا شده وی را از حالت پررنج و زحمت اورشلیم آگاهانیده باعث آن شد که نحمیا به اورشلیم سفر نماید. از آن پس در سال 446 قبل از میلاد از جانب برادر خود نحمیا بر دربانان شهر ریاست یافت، کاهنی که از زنان غریبه تزویج نموده بود. (قاموس کتاب مقدس)