جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پرستیده

پرستنده

پرستنده
پرستش کننده، عبادت کننده
بندگی کننده، بنده، غلام، خدمتکار
دوست دارنده
پرستنده
فرهنگ فارسی عمید

پرستیدن

پرستیدن
بندگی کردن، ستایش نمودن، بسیار دوست داشتن، دوست داشتن، دوست گرفتن
پرستیدن
فرهنگ فارسی معین

پرستنده

پرستنده
نوکر، خدمتکار، زن خدمتکار، عبادت کننده، ستاینده
پرستنده
فرهنگ فارسی معین