معنی چروکیدن
- چروکیدن
- смять
واژههای مرتبط با چروکیدن
چروکیدن
- چروکیدن
- چروک یافتن پرچین و چروک گردیدن
چروکیدن
- چروکیدن
- چروک شدن
چروکیدن
- چروکیدن
- ناصاف و دارای چین و شکن شدن، چروک خوردن، چروک برداشتن، چروک شدن
چروکیدن
- چروکیدن
- Crumple
چروکیدن
- چروکیدن
- zerknittern
چروکیدن
- چروکیدن
- зморщувати
چروکیدن
- چروکیدن
- pomarszczyć
چروکیدن
- چروکیدن
- 皱折
چروکیدن
- چروکیدن
- amassar
