- چراننده
- کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد
معنی چراننده - جستجوی لغت در جدول جو
- چراننده
- کسی که حیوان علف خوار را در چراگاه گردش دهد تا چرا کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که مزه چیزی را بدیگری چشاند
آزار کننده
کسی که چیزی را بچرخاند
علف خورانیده
کسی که چیزی را بزور و فشار در چیز دیگر جا دهد تپاننده
کسی یا چیزی یا مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند
فشارنده فشار دهنده عصاره گیرنده
آنکه می پراند
پاره کننده، چاک دهنده
کسی که چیزی را بچرخاند
کسی که مزۀ چیزی را به دیگری بچشاند
ویژگی کسی که مایعی را چکه چکه در چیزی بریزد، وسیله ای که آب یا مایع دیگر را قطره قطره بچکاند
کسی که چیزی را در چیز دیگر بچپاند، تپاننده
ویژگی کسی که چیزی را بچلاند و آب آن را بگیرد
آنکه چیزی یا جانوری را براند، آنکه اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه را براند شوفر
ویژگی حیوانی که به چرا برده شده، زمینی که گیاه و علف آن را حیوانات علف خوار چرا کرده و خورده باشند
کسی که وسیلۀ نقلیه ای را می راند
متناسب
ورجاوند
آنکه آرایش دهد
مطمئن
اسم برازنده، شایسته لایق زیبنده: شغل برازنده، متناسب شکیل: اندام برازنده
کسی که شخصی دیگر یا چهارپا را بدواند
کسی که چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی دیگر برساند متصل کننده: اتصال دهنده
خلاص کننده، منجی، آزادی، بخشنده
بجست و خیز در آورنده پراننده
آنکه با ناز و تکبر راه رود