معنی چکاننده چکاننده ویژگی کسی که مایعی را چکه چکه در چیزی بریزد، وسیله ای که آب یا مایع دیگر را قطره قطره بچکاند تصویر چکاننده فرهنگ فارسی عمید
چکاننده چکاننده کسی یا چیزی یا مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند فرهنگ لغت هوشیار
چکاننده چکاننده کسی که مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند فرهنگ فارسی معین
چکاننده چکاننده کسی یا چیزی که مایعی را قطره قطره فروچکاند. عامل چکانیدن. وسیلۀ چکاندن. و رجوع به چکاندن و چکانیدن شود لغت نامه دهخدا