جدول جو
جدول جو

معنی پیسارو - جستجوی لغت در جدول جو

پیسارو(رُ)
کامیل. نقاش دورنماساز فرانسوی. مولد جزیرۀسنت توماس (از جزائر آنتیل) (1831- 1903 م.)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیسارون
تصویر سیسارون
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، غرمج، شونیز، سنز، سنیز، سیاه تخمه، کبودان، بوغنج، کرنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبارو
تصویر زیبارو
خوب رو، خوب صورت، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیغاره
تصویر پیغاره
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سرزنش، سرکوفت، ملامت، زاغ پا، بیغاره، تفش، عتیب، تفشه، طعنه، نکوهش، سراکوفت، تفشل، بیغار
برای مثال سه چیزت بباید کزاو چاره نیست / وز آن نیز بر سرت پیغاره نیست (فردوسی - ۴/۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی درو
تصویر پی درو
آنچه از محصول که پس از درو کردن در مزرعه باقی بماند، کاهین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیاستو
تصویر پیاستو
بیاستو، دهان دره، خمیازه، بوی دهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیساری
تصویر نیساری
سپاهی، لشکری، سرباز داوطلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکارجو
تصویر پیکارجو
پیکارجوینده، جنگجو، رزم جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
جلو رو، برابر، رو به رو
فرهنگ فارسی عمید
بر سر کاری رفتن باشد که پیش ازین شروع در آن کرده باشند از سر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای پرنده شکاری دور پرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین است و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خال هایش سیاه رنگند سیسالک شیشلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیسارون
تصویر سیسارون
لاتینی تازی گشته سیاهدانه چوب شونیز از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
طعنه سرزنش ملامت: سه چیزت بباید کزو چاره نیست و زان نیز بر سرت پیغاره نیست... (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیسیار
تصویر پیسیار
پیشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
برابر، روبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتیسار
تصویر پتیسار
از اول تا انتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیساری
تصویر نیساری
لشکری، سرباز داوطلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیغاره
تصویر پیغاره
((پِ رِ))
سرزنش، ملامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پدیسار
تصویر پدیسار
((پَ))
از سر گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیساری
تصویر نیساری
((نِ))
سپاهی، لشکری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
Precursor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
précurseur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
precursor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
अग्रदूत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
pelopor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
ผู้บุกเบิก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
voorloper
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
precursor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
precursore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
先驱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
prekursor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
попередник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
Vorläufer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
предшественник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیش رو
تصویر پیش رو
מבשר
دیکشنری فارسی به عبری