جدول جو
جدول جو

معنی پیاستو

پیاستو
بیاستو، دهان دره، خمیازه، بوی دهان
تصویری از پیاستو
تصویر پیاستو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیاستو

پیاستو

پیاستو
بیاستو، دهان دره، خمیازه:
پیاستو نبود خلق را مگر بدهان
ترا بکون بود ای کون بسان دروازه،
معروفی،
، بوی دهان، (شعوری ج 1 ص 261)، نیز رجوع به بیاستو شود
لغت نامه دهخدا

میاستو

میاستو
یونانی نیایشگاه ترسایان دیر و معبدتر سایان. توضیح خاقانی درتحفه العراقین (در ستایش مادر: خویش) گوید مریم سکنات گاه بهتان زهراحرکات وقت احسان... نسطوری و موبدی نژادش اسلامی و ایزدی نهادش... بر راه میاسطو نشسته هیروتی (هیرونی) را زبان گسسته... شارح تحفه بزبان اردو نوشته: (میاسطو فرمانروای ترسایان و نصاری) مینورسکی این بیت را چنین ترجمه کرده: (وی (مادر خاقانی) در جاده معبد نشسته و باسکوت بجادوگری (ک) (گوش میداد) و سپس گوید: دکتر هنینگ حدس میزند که کلمه مشکوک (میاسطو) محرف (مناستر) (دیر معبد) باشد)
فرهنگ لغت هوشیار

پیاستر

پیاستر
غُروش، قُروش، نام پولی خاص کشور عثمانی، سکۀ سیمین اسپانیایی
لغت نامه دهخدا

میاستو

میاستو
نام معبدی است ترسایان را و با طای حطی هم آمده است که میاسطو باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به میاسطو شود
لغت نامه دهخدا

پیاست

پیاست
نام سلاله ای از سلاطین لهستان که از سال 842م، تا 1370 مدت 528 سال فرمانفرمائی کرده و شعبه ای از آن تا 1675 باقی بوده است، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا