معنی پی درو - فرهنگ فارسی عمید
معنی پی درو
پی درو
آنچه از محصول که پس از درو کردن در مزرعه باقی بماند، کاهین
تصویر پی درو
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پی درو
پیدرو
پیدرو
نام خلیفۀ دوم عیسی علیه السلام: نزدیک کمینه عالم تو انتونی و پیدروست ملزم. حاذق گیلانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پی رو
پی رو
نامی رود نیل را آنچنانکه در کتیبۀ داریوش بزرگ که نزدیک کانال سوئز یافته اند آمده است. (ایران باستان ج 1 ص 571)
لغت نامه دهخدا
پر دروغ
پر دروغ
دروغ پرداز دروغگو کذاب، پراز دروغ پر از کذب. (چهارم بیامد بدرگاه شاه زبان پر دروغ و روان پر گناه) (فردوسی. لغ) یا پر دروغ بودن، دروغ پرداز بودن دروغگو بودن کذاب بودن: (یکی آنکه داور بود پر دروغ - بگیرد بر مرد دانش فروغ) (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
بی دررو
بی دررو
بن بست: کوچه بی دررو، گرمایی که در دستگاهی بکار رفته و از آن هیچ کاسته نشود
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.