جدول جو
جدول جو

معنی پهلودار - جستجوی لغت در جدول جو

پهلودار
صاحب مال، دارای مکنت
تصویری از پهلودار
تصویر پهلودار
فرهنگ فارسی معین
پهلودار
صاحب مال، دارای مال و مکنت که به کسان و نزدیکان خود سود برساند و دیگران از پهلوی او سود و بهره ببرند
تصویری از پهلودار
تصویر پهلودار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پهلو دار
تصویر پهلو دار
دارای مال ومکنت که بانسان و نزدیکان خود سود برساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهلو داری
تصویر پهلو داری
عمل و کیفیت پهلو دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول دار
تصویر پول دار
آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهلوگاه
تصویر پهلوگاه
پهلو، جنب، کنار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پول دار
تصویر پول دار
ثروتمند، غنی، توانگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ده ودار
تصویر ده ودار
((دِ هُ))
داروگیر، کروفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهلوگاه
تصویر پهلوگاه
پهلو، کنار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهنادار
تصویر پهنادار
دارای پهنا، عریض
فرهنگ فارسی عمید
کسی که زمام اسب مخدوم خود یا کسی که اسب ویرا کرایه کرده و در دست گرفته راه برد آنکه سواره یا پیاده جلو مرکوب ارباب حرکت کند پیشرو. یا جلو داران، جمع جلودار، سربازانی که پیشتر از دیگر سربازان حرکت کنند طلایه طلایع پیشقراول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولدار
تصویر پولدار
غنی، ثروتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهلوان
تصویر پهلوان
مرد زورمند، یل، سپهبد بر لشکر، سختتوانا ودلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلخدار
تصویر پلخدار
سپیدار
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده فیل، نگهبان فیل هدایت کننده فیل (در جنگ) : همه جنگ با پیلداران کنید، بر ایشان چنان تیر باران کنیدخ (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهلوان
تصویر پهلوان
دلیر، دلاور، برای مثال کسی کاو بود پهلوان جهان / میان سپه درنماند نهان (فردوسی - ۲/۱۶۳)، اگر پهلوان زاده باشد رواست / که بر پهلوانان دلیری سزاست (فردوسی - ۶/۴۴۴)نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیلوار
تصویر پیلوار
مانند پیل، پیل مانند، پیلبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلخدار
تصویر پلخدار
سپیدار، درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود
سفیدار، سفیددار، اسفیدار، تبریزی، پلت، سفیدپلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلودار
تصویر جلودار
نوکری که سواره یا پیاده جلو اسب ارباب خود حرکت کند، پیشرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهلوان
تصویر پهلوان
((پَ لَ))
دلیر، شجاع، نیرومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلودار
تصویر جلودار
((جُ لُ))
کسی که زمام اسب ارباب خود را در دست گرفته راه برد، طلایه، پیش قراول، کسی بودن توان مبارزه با آن کس را داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخن پهلودار
تصویر سخن پهلودار
حرف کنایه آمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد، کنایه از حرف گوشه دار و نیش دار، کلام پهلودار، حرف پهلودار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرف پهلودار
تصویر حرف پهلودار
حرف کنایه آمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد، کنایه از حرف گوشه دار و نیش دار، کلام پهلودار، سخن پهلودار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلام پهلودار
تصویر کلام پهلودار
حرف کنایه آمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد، کنایه از حرف گوشه دار و نیش دار، حرف پهلودار، سخن پهلودار
فرهنگ فارسی عمید