پنج انگشت دست یا پا در انسان، ناخن های دست و پای جانوران درنده، چنگال پرندگان، هر چیزی که شبیه پنج انگشت دست انسان باشد، در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش، ، پنجۀ دزدیده، پنجۀ بزرگ، پنجۀ مسترقه، خمسۀ مسترقه، پنجک، بهیزک، وهیزک، اندرگاه، پنجه وه پنجه وه: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش پنجۀ بزرگ: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش پنجۀ دزدیده: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش پنجک: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش پنجۀ مسترقه: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش اندرگاه: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اهنود، اشتود، سپنتمد، هوخشتر و وهشتواش پنجه زدن: چنگ زدن، با پنجه کسی را آزردن، با کسی درافتادن، نبرد کردن پنجۀ مریم: گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، بخور مریم، چنگ مریم، گل سرنگون، گل نگون سار، سیکلامن چنگ مریم: گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، بخور مریم، پنجۀ مریم، گل سرنگون، گل نگون سار، سیکلامن بخور مریم: گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، چنگ مریم، پنجۀ مریم، گل سرنگون، گل نگون سار، سیکلامن
پنج انگشت دست یا پا در انسان، ناخن های دست و پای جانوران درنده، چنگال پرندگان، هر چیزی که شبیه پنج انگشت دست انسان باشد، در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش، ، پَنجۀ دزدیده، پَنجۀ بزرگ، پَنجۀ مُستَرَقه، خَمسۀ مُستَرَقه، پَنجَک، بِهیزَک، وَهیزَک، اَندَرگاه، پَنجه وه پنجه وه: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش پنجۀ بزرگ: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش پنجۀ دزدیده: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش پنجک: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش پنجۀ مسترقه: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش اندرگاه: در آیین زردشتی پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است، عبارتند از اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر و وهِشتواش پنجه زدن: چنگ زدن، با پنجه کسی را آزردن، با کسی درافتادن، نبرد کردن پنجۀ مریم: گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گُل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، بخور مریم، چنگ مریم، گُل سرنگون، گُل نگون سار، سیکلامن چنگ مریم: گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گُل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، بخور مریم، پنجۀ مریم، گُل سرنگون، گُل نگون سار، سیکلامن بخور مریم: گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گُل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، چنگ مریم، پنجۀ مریم، گُل سرنگون، گُل نگون سار، سیکلامن
پنجه، نپنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان که به ترتیب عبارت است از مثلاً اهنود، اشتود، سپنتمد، وهوخشتر و وهشتواش، چون در گاهنمای باستانی ایران هر ماه سی شبانه روز بود و هر سال ۳۶۰ شبانه روز می شد ازاین رو در پایان سال پنج روز می افزودند تا سال دقیقاً ۳۶۵ روز بشود ، پنجۀ دزدیده، پنجۀ بزرگ، پنجۀ مسترقه، خمسۀ مسترقه، بهیزک، وهیزک، اندرگاه، پنجه وه
پَنجه، نپنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان که به ترتیب عبارت است از مثلاً اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپنتَمَد، وهوخشتر و وهِشتواش، چون در گاهنمای باستانی ایران هر ماه سی شبانه روز بود و هر سال ۳۶۰ شبانه روز می شد ازاین رو در پایان سال پنج روز می افزودند تا سال دقیقاً ۳۶۵ روز بشود ، پَنجۀ دزدیده، پَنجۀ بزرگ، پَنجۀ مُستَرَقه، خَمسۀ مُستَرَقه، بِهیزَک، وَهیزَک، اَندَرگاه، پَنجه وه
خانه عاریتی. (شرفنامه). منزل یک شبه بود. (لغت فرس اسدی ص 65) : ای عاشق دلسوز بدین جای سپنجی همچون شمن چینی بر صورت فرخار. رودکی. سپنجی سرائیست دنیای دون بسی چون تو میرفت غمگین برون. فردوسی. ببخش و بخور هرچه آید فراز بدین تاج و تخت سپنجی مناز. فردوسی. وز آن پس چو یعقوب فرزانه رای بشد زین سپنجی بدیگر سرای. شمسی (یوسف و زلیخا). به بیماری از این جای سپنجی چون شوی بیرون مخور تیمار چندینی که بنیادش تو افکندی. ناصرخسرو. نماند کس درین دیر سپنجی تو نیز ار هم نمانی تا نرنجی. نظامی. - سرای سپنجی، کنایه از دنیا: دل اندر سرای سپنجی مبند بس ایمن مشو در سرای گزند. فردوسی. سرای سپنجی نماند بکس ترا نیکویی باد فریادرس. فردوسی
خانه عاریتی. (شرفنامه). منزل یک شبه بود. (لغت فرس اسدی ص 65) : ای عاشق دلسوز بدین جای سپنجی همچون شمن چینی بر صورت فرخار. رودکی. سپنجی سرائیست دنیای دون بسی چون تو میرفت غمگین برون. فردوسی. ببخش و بخور هرچه آید فراز بدین تاج و تخت سپنجی مناز. فردوسی. وز آن پس چو یعقوب فرزانه رای بشد زین سپنجی بدیگر سرای. شمسی (یوسف و زلیخا). به بیماری از این جای سپنجی چون شوی بیرون مخور تیمار چندینی که بنیادش تو افکندی. ناصرخسرو. نماند کس درین دیر سپنجی تو نیز ار هم نمانی تا نرنجی. نظامی. - سرای سپنجی، کنایه از دنیا: دل اندر سرای سپنجی مبند بس ایمن مشو در سرای گزند. فردوسی. سرای سپنجی نماند بکس ترا نیکویی باد فریادرس. فردوسی
دریچه ای بود در دیوار که ببیرون نگرند مشبکی باشد که در سرایها بر دریچها نهند، هر چه مشبک باشد، تنکه آهنی پر سوراخ، دیده بان کشتی، خانه چوبین که برای درندگان و طیور سازند قفص قفس. یا پنجره لاجورد. آسمان. یا مثل پنجره. مشبک شبکه دریچه دار مغربل
دریچه ای بود در دیوار که ببیرون نگرند مشبکی باشد که در سرایها بر دریچها نهند، هر چه مشبک باشد، تنکه آهنی پر سوراخ، دیده بان کشتی، خانه چوبین که برای درندگان و طیور سازند قفص قفس. یا پنجره لاجورد. آسمان. یا مثل پنجره. مشبک شبکه دریچه دار مغربل
مخفف پنجاه، پنج انگشت با کف دست و پا باشد از انسان و حیوانات دیگر، پنج انگشت دست از مچ تا سر انگشتان، چنگال، جنگ، برثن، مخلب، پنج انگشت بدون کف دست، دست، صورت دستی که از طلا و نقره سازند و به مشاهد مقدس برای
مخفف پنجاه، پنج انگشت با کف دست و پا باشد از انسان و حیوانات دیگر، پنج انگشت دست از مچ تا سر انگشتان، چنگال، جنگ، برثن، مخلب، پنج انگشت بدون کف دست، دست، صورت دستی که از طلا و نقره سازند و به مشاهد مقدس برای