معنی پنجم - فرهنگ فارسی معین
معنی پنجم
- پنجم((پَ جُ))
- دارای رتبه یا شماره پنج، جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب (همراه با عدد)، یک پنجم
تصویر پنجم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پنجم
پنجم
- پنجم
- آنچه که در مرتبه پنج واقعی شده که در مرتبه بعد از چهارم و پیش از ششم است پنجمی پنجمین خامس. سا پنجم رواق. آسمان پنجم فلک مریخ سپهر پنجم
فرهنگ لغت هوشیار