معنی پنتی - فرهنگ فارسی معین
معنی پنتی
پنتی((پِ))
آن که از شوخی و پلیدی احتراز نکند، کسی که نظافت نداند، بیکار، لش، بی غیرت، لاابالی، (در اصطلاح مشتیان مقابل لوطی)
تصویر پنتی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پنتی
پنتی
پنتی
آنکه از شوخی و پلیدی احتراز نکند کسی که نظافت نداند، بیعار بیکار لش بیث غیرت بی حمیت لاابالی (در اصطلاح مشتیان مقابل لوطی)
فرهنگ لغت هوشیار
پنتی
پنتی
در تداول عامه، آنکه اتومبیلهای کهنه را خرد و اجزای آنرا ازهم جدا کرده به نیازمندان و مشتریان فروشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پتنی
پتنی
آلتی چوبین و پنجه مانند که بدان خرمن باد دهند، سینی چوبی برای پاک کردن و افشاندن غله چچ پتنی
فرهنگ لغت هوشیار
پشتی
پشتی
هر چیزی که پشت سر بگذارند و بان تکیه دهند و حامی ونگهبان هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
پستی
پستی
فرودی پایینی، حضیض سفل مقابل بالا بلندی، زمین پست مقابل بلندی، گودی، نشیب قنوع، کوتاهی کم ارتفاعی، انحطاط انخفاض، خواری زبونی بیاعتباری ذلت، نانجیبی پست فطرتی ناکسی رذالت دنائت خست، تنگ چشمی کوته نظری. یا به پستی افتادن، بیچاره و مفلوک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.