آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند. اندخسواره. جای استوار. ملجاء. معاذ. ملاذ. مفازه. منجات. مناص. حصن. (مجمل اللغه). مأوی. موئل. معقل. کنف. (دهار). مفزع. مثمل. وزر. لوذ. حرز. (محمود ربنجنی). حصار. و نیز رجوع به پناه جای شود
آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند. اندخسواره. جای استوار. ملجاء. معاذ. ملاذ. مفازه. منجات. مناص. حصن. (مجمل اللغه). مأوی. موئل. معقل. کنف. (دهار). مفزع. مَثمل. وَزْر. لوذ. حِرز. (محمود ربنجنی). حصار. و نیز رجوع به پناه جای شود
محل استقرار نیروی نظامی، جا، مکان، کنایه از مقام، قدر، مرتبه، برای مثال از این هر یکی را یکی پایگاه / سزاوار بگزید و بنمود راه (فردوسی۴ - ۲۹)، درگاه، آستانۀ خانه، جای پا
محل استقرار نیروی نظامی، جا، مکان، کنایه از مقام، قدر، مرتبه، برای مِثال از این هر یکی را یکی پایگاه / سزاوار بگزید و بنمود راه (فردوسی۴ - ۲۹)، درگاه، آستانۀ خانه، جای پا
آنکه بکسی یا بچیزی پناه برد. پناهیده. پناه گیرنده. (برهان قاطع). پناه آورده. (آنندراج). زینهاری. زنهاری. ملتجی. جار. مولی: درگذر از جرم که خواهنده ایم چارۀ ما کن که پناهنده ایم. نظامی. ، پناه دهنده. ظاهراً نظامی از پناهنده، ذات باری تعالی را اراده کرده است و این تسامحی است که تنها به نظامی می برازد: پناهنده را یاد کرد از نخست نیت کرد بر کامکاری درست. نظامی
آنکه بکسی یا بچیزی پناه برد. پناهیده. پناه گیرنده. (برهان قاطع). پناه آورده. (آنندراج). زینهاری. زنهاری. ملتجی. جار. مَولی: درگذر از جرم که خواهنده ایم چارۀ ما کن که پناهنده ایم. نظامی. ، پناه دهنده. ظاهراً نظامی از پناهنده، ذات باری تعالی را اراده کرده است و این تسامحی است که تنها به نظامی می برازد: پناهنده را یاد کرد از نخست نیت کرد بر کامکاری درست. نظامی
اوقات نماز پنجگانه، نام پرده ای از موسیقی. (غیاث اللغات). - گوشۀ پنج گاه، گوشه ای در موسیقی. ، خانه پنجم نرد که برای برگرفتن یک مهره از آن پنج خال کعبتین باید. رجوع به شش گاه و یک گاه شود، کنایه از حواس خمسه باشد. (غیاث اللغات)
اوقات نماز پنجگانه، نام پرده ای از موسیقی. (غیاث اللغات). - گوشۀ پنج گاه، گوشه ای در موسیقی. ، خانه پنجم نرد که برای برگرفتن یک مهره از آن پنج خال کعبتین باید. رجوع به شش گاه و یک گاه شود، کنایه از حواس خمسه باشد. (غیاث اللغات)
اوقات نماز پنجگانه، خانه پنجم نرد، حواس خمسه، آوازیست ایرانی و آن در پایان راست پنجگاه خوانده میشود. (پنجگاه) و (سپهر) حالت در آمد (نوا) را دارد و مثل این است که به نوای پنجم فوقانی رفته باشیم. سپس عشاق شنیده میشود و راست پنجگاه تبدیل به نوا میگردد
اوقات نماز پنجگانه، خانه پنجم نرد، حواس خمسه، آوازیست ایرانی و آن در پایان راست پنجگاه خوانده میشود. (پنجگاه) و (سپهر) حالت در آمد (نوا) را دارد و مثل این است که به نوای پنجم فوقانی رفته باشیم. سپس عشاق شنیده میشود و راست پنجگاه تبدیل به نوا میگردد
آن که به کسی یا چیزی پناه برد، زینهاری، ملتجی پناهنده اجتماعی: کسی که به خاطر رواج تعصب دینی یا اجتماعی یا ناامنی و جنگ در میهنش به کشور دیگری پناه می برد پناهنده سیاسی: کسی که به خاطر مبارزه سیاسی و مخالفت با حکومت کشورش به کشور دیگری پناهنده میشود
آن که به کسی یا چیزی پناه برد، زینهاری، ملتجی پناهنده اجتماعی: کسی که به خاطر رواج تعصب دینی یا اجتماعی یا ناامنی و جنگ در میهنش به کشور دیگری پناه می برد پناهنده سیاسی: کسی که به خاطر مبارزه سیاسی و مخالفت با حکومت کشورش به کشور دیگری پناهنده میشود