ناآگاه ناآگاه نامطلع، بی خبر، نامستحضر، که خبردار نیست، که آگاه نیست، خفته، ناهوشیار، غیر متیقظ، نااستاد، بی تجربه، که واقف و ماهر نیست، مقابل آگاه، رجوع به آگاه شود لغت نامه دهخدا
ناآگاه ناآگاه بی اطلاع، بی خبر، پرت، غافل، ناوارد، ناواقف، ندانم کارمتضاد: آگاه خبیر فرهنگ واژه مترادف متضاد
نابگاه نابگاه بی وقت نه بوقت خود، ناگهان: (عبدالله عباس روایت کرد از رسول علیه السلام که هیچکس نباشدکه کسی را به نابگاه بکشد بفتک) فرهنگ لغت هوشیار