جدول جو
جدول جو

معنی پناهگاه

پناهگاه
جایی که به آن پناه ببرند، جای امن که از ترس دشمن در آنجا پناهنده شوند، پناه جای
تصویری از پناهگاه
تصویر پناهگاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پناهگاه

پناهگاه

پناهگاه
آنجا که برای حفظ جان وسلانت پناه برند، جای استوار
پناهگاه
فرهنگ لغت هوشیار

پناهگاه

پناهگاه
آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند. اندخسواره. جای استوار. ملجاء. معاذ. ملاذ. مفازه. منجات. مناص. حصن. (مجمل اللغه). مأوی. موئل. معقل. کنف. (دهار). مفزع. مَثمل. وَزْر. لوذ. حِرز. (محمود ربنجنی). حصار. و نیز رجوع به پناه جای شود
لغت نامه دهخدا

پناه گاه

پناه گاه
جایی که برای حفظ جان و سلامتی به آن پناه برند، جای استوار، پناه جای
پناه گاه
فرهنگ فارسی معین

پناگاه

پناگاه
مخفف پناه گاه. جای پناه و مأمن را نیز گویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پنج گاه

پنج گاه
اوقات نماز پنجگانه، خانه پنجم نرد، حواس خمسه، آوازیست ایرانی و آن در پایان راست پنجگاه خوانده میشود. (پنجگاه) و (سپهر) حالت در آمد (نوا) را دارد و مثل این است که به نوای پنجم فوقانی رفته باشیم. سپس عشاق شنیده میشود و راست پنجگاه تبدیل به نوا میگردد
فرهنگ لغت هوشیار