- پسکله
چوبی که پشت در بیندازند که در باز نشود
معنی پسکله - جستجوی لغت در جدول جو
- پسکله
ظاهراً نام محلی است: و از عباس آباد کوچ کرد و به پسکله نزول فرمود. (جهانگشای جوینی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، تنبه، مدنگ، فردر، کلند، فروند، فلجم، کلیدان
پشکل، سرگین اسب، الاغ، استر، شتر، گوسفند، بز و آهو که گرد و مانند گلوله باشد، پشگل
(بَ کَ لَ / لِ)
لغت نامه دهخدا
بشکل. بشکله. بشکنه. چوب پس در خانه و سرا باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 195 شود
(پَ سَ لَ / لِ)
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه جای نهانی. نهان جای. نهان. پنهان. پشت. نهفت. پشت و پسله و کنج پسله از اتباع است.
- در پسله، در خفا. نهانی. سرّاً
- در پسله، در خفا. نهانی. سرّاً
(پِ لِ)
لغت نامه دهخدا
ژان کلود اژن. طبیعی دان فرانسوی متولد در بزانسن. وی را تحقیقاتی سودمند در مبحث حرارت است و بسال 1857 میلادی درگذشته است
(دَ)
لغت نامه دهخدا
فسکول گردیدن. (اقرب الموارد). درنگ کردن، پس ماندن، پیرو گردیدن، پیر گردانیدن کسی را. (منتهی الارب)
(اِ کِ لِ)
لغت نامه دهخدا
از ایتالیائی اسکالا، بندر. لنگرگاه. مرفاء. اسقاله. سقاله. اصقاله. (دزی ج 1 ص 23 و 663). بارانداز. رجوع به اسقاله شود
(پَ سِ)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از دیه های ناحیۀ سراوان بلوچستان. (جغرافیای سیاسی ایران کیهان). و آن در مغرب دزک مکران واقع است. و نام شعبه ای است از طائفۀ ناحیۀ سراوان از طوایف کرمان و بلوچستان، مرکب از پانصد خانوار
((بَ کِ لِ یا لَ))
فرهنگ فارسی معین
چوبی که پشت در خانه ها اندازند تا در بسته شود، چوب پس در خانه و سرا، بشکل، بشکله، بشکنه
بارانداز، بندر، بندرگاه، لنگرگاه
پنهان، نهان، نهانی، گوشه وکنار، جای دنج، مخفیگاه
کوچک، ریز، قد کوتاه
پنهان، پشت سر کسی چیزی گفتن
جغد، بوف
بار گذاشتن غذا، معنی کنایی غذا، اهلی، رام شده
پشت سر دیگری بدگویی کردنغیبت کردن
نام مرتعی در چهاردانگه ی ساری، محل رویش افرا
یک واحد از لباس یا ظروف، یکی، یک چیز، یک وسیله
کوچک، ریز، قدکوتاه