معنی بسکله بسکله کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، تنبه، مدنگ، فردر، کلند، فروند، فلجم، کلیدان تصویر بسکله فرهنگ فارسی عمید
بسکله بسکله چوبی که پشت در خانه ها اندازند تا در بسته شود، چوب پسِ درِ خانه و سرا، بشکل، بشکله، بشکنه فرهنگ فارسی معین
بسکله بسکله بشکل. بشکله. بشکنه. چوب پس در خانه و سرا باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 195 شود لغت نامه دهخدا