جدول جو
جدول جو

معنی فسکله

فسکله
(دَ)
فسکول گردیدن. (اقرب الموارد). درنگ کردن، پس ماندن، پیرو گردیدن، پیر گردانیدن کسی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا