- پرینه
- فرانسوی میانین پریروزی
معنی پرینه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آنچه منسوب به زر است، نام رودی در آذربایجان غربی که از کوههای کردستان سرچشمه می گیرد و به دریاچه ارومیه می ریزد
سوراخ (عموما)، سوراخ تنور (خصوصا)
قدیمی، ماضی
حد اعلی، ممتاز
منسوب و مربوط بسال گذشته منسوب به پار پارسالین پارین: (که تقویم پارینه نایدبکار) (سعدی)، سال گذشته سال پیش پار، کهنه
منسوب به زر آنچه از زر ساخته شده باشد زری طلایی، آنچه مانند زر باشد برنگ زر
نوعی خوراکی است که عبارت است از اینکه نان تنوری نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دانه نیم کوفته و سبزیهای ریزه کرده در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت زنند تا خنب خمیر شود و در آفتاب نهند و تا 40 روز هر روز سرکه و دوشاب ریزند و بر هم زنند و رد آفتاب نهند تا بقوام آید. سپس از آن قرصها سازند و خشک کنند
آنچه بنوک انگشت ابهام و سبابه توان گرفت از آرد و نمک و شکر و جز آن
پر گناه
پرواز کرده، تبخیرشده
پوست و پوشال خرما که بدان ریسمان بافند لیف خرما پیشن پیشند آژوغ آزغ آزوغ
پستو، پسین
نرینه در فرزند آدمی جنس پسر مقابل مردینه عورتینه (قس. زنینه دخترینه مردینه)
فرانسو خودی، خودمانی، رام دستاموز
پروازکرده، به هوارفته
شکمبۀ حیوانات نشخوار کننده، شکمبه، معدۀ حیوانات علف خوار، اشکمبه، اشکنبه
پرگناه، آنکه گناه بسیار مرتکب شده، گناهکار
پارسالی، برای مثال گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینه ای (سنائی۲ - ۴۹۴) ، سال گذشته، سال پیش، کهنه، دیرینه، قدیمی
ناحیه، ایالت، استان، قسمتی از کشور
ترکیبی از داروهای خوش بو
ترکیبی از داروهای خوش بو
سوراخ مار، کنام شتر، لانه کفتار، لانه گرگ
نشانه ای که برای انسان مانند دلیل باشد جهت پی بردن به امری
زن سرود گوی
نوع مذکر هر حیوان، جنس نر، مقابل مادینه
((تَ نِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی خوراک ساخته شده از گندم و شیر که آن را پخته به شکل گلوله در می آورند و خشک کرده برای زمستان نگه می دارند، ترخوانه