- پرکوک
- که کوک بسیار خواهد: ساعت پرکوک. عمارت عالی
معنی پرکوک - جستجوی لغت در جدول جو
- پرکوک
- عمارت، عمارت عالی، قصر، کاخ
- پرکوک
- پارچه ای که بر آن کوک بسیار زده شده، ساعتی که بسیار کوک شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرچین و چروک، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
پارچه کهنه، پاره که بر جامه زنند جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
پتک آهنگران مطراق، نرده چوبین که بر کنار بام و صفه ایوان سازند تا کسی نیفتد طارمی
پتک، وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کدین، خایسک، کوبن
رکو، پارچۀ کهنه، لته، تکه ای از پارچه یا جامه، جامۀ یک لا