جدول جو
جدول جو

معنی پرژه - جستجوی لغت در جدول جو

پرژه(پْرُ / پِ رُ ژِ)
طرح. نقشه. زمینه، نیت. اندیشه. قصد، پیشنهاد، (در اصطلاح معماری) نقشه و برآورد بنائی
لغت نامه دهخدا
پرژه
فرانسوی زمینه، انگاره، اندیشه، پیشنهاد (نفیسی) نقشه طرح زمینه، نقشه و بر آورد بنایی، پیشنهاد، اندیشه نیت قصد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرده
تصویر پرده
دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم بر روی آن به نمایش در می آید می گویند. پرده ی سینما مانند خود سینما همواره در جهت بهبود کیفیت حرکت کرده است. پرده های امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیت کننده را از خود عبور میدهند و تصویر را شفافتر از گذشته به معرض نمایش می گذارند.
پرده سینما یکی از اجزای اصلی تجهیزات سینما است که برای نمایش فیلم به استفاده می رود. این پرده معمولاً به صورت یک سطح براق و بزرگ از پارچه ای خاص ساخته می شود که قابلیت بازتاب نور را دارد تا تصویر فیلم بهتر قابل مشاهده باشد.
معمولاً پرده های سینما به دو نوع تقسیم می شوند:
1. پرده مات : این نوع پرده به صورت مات و غیر درخشان است که برای کاهش بازتاب نور و ایجاد تصویر با کنتراست بالا استفاده می شود.
2. پرده نفوذی : این نوع پرده به صورت درخشان است و برای پخش نور از پشت پرده و استفاده از سیستم های پروژکتور نوری استفاده می شود.
پرده سینما باید ابعاد مناسبی داشته باشد تا تمامی تصاویر فیلم به طور کامل روی آن جاذب شوند و تماشاگران بتوانند بهترین تجربه را از تماشای فیلم داشته باشند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از پاژه
تصویر پاژه
پاچه، پای انسان یا گوسفند از زانو تا کف پا، پای پخته شدۀ گوسفند، بز یا گاو که لزج و مولد خون است و برای اشخاص کم بنیه، لاغر و مبتلایان به امراض ریه نافع است، بازه، پایچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده
تصویر پرده
پرده یا چیزی که برای جلوگیری از نور جلو پنجره یا در نصب می کند، روپوش،
در موسیقی تغییر ارتعاشی میان دو نت متوالی به جز می و فا و سی و دو،
در تئاتر هر یک از قسمت های بازی و نمایش در تماشاخانه که پرده می افتد و سن عوض می شود، برای مثال هرچه در این پرده نشانت دهند / گر نپسندی به از آنت دهند (نظامی۱ - ۲۴)
پوشش، حجاب، چادر، در موسیقی مفتول روده که به فاصله های معیّن در دستۀ تار می بندند
پرده برداشتن: پرده از روی کسی یا چیزی کنار زدن، کنایه از حقیقت کاری را آشکار ساختن
پرده برداشتن از چیزی: کنایه از حقیقت چیزی را آشکار ساختن، پرده برداری کردن از آن
پردۀ بکارت: در علم زیست شناسی بافت نازکی در دهانۀ مهبل که بر اثر رابطۀ جنسی، فشار یا ضربۀ شدید پاره می شود
پردۀ دیرسال: کنایه از آسمان، روزگار، برای مثال زاین پردۀ دیرسال / خیالی شدم چون بنازم خیال (نظامی۵ - ۷۷۰)
پردۀ صماخ: پرده ای نازک و شفاف که در انتهای مجرای گوش خارجی قرار دارد
پردۀ را دریدن: پردۀ کسی یا چیزی را دریدن کنایه از راز کسی یا چیزی را فاش کردن
پردۀ نیلگون: کنایه از آسمان
در پرده: کنایه از پوشیده، پنهان و غیرصریح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزه
تصویر پرزه
پرز جامه و فرش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروه
تصویر پروه
پروین، چند ستارۀ درخشان در صورت فلکی ثور که از تعداد بسیاری ستاره تشکیل شده ولی فقط شش ستارۀ آن با چشم دیده می شود که در یک جا به صورت خوشه ای جمع شده و با هم در فضا حرکت می کنند، ثریا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
پرسش، عیادت، احوال پرسی از بیمار، مجلس ختم، ماتم پرسی، تسلیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمه
تصویر پرمه
اسکنه، وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، برمه، پرماه، برماه، بهرمه، ماهه، پرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
طرح و نقشه ای که برای انجام یک کار در نظر گرفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرژک
تصویر پرژک
گریه، فرو ریختن اشک از چشم از شدت اندوه و تاثر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
ولگردی، دوره گردی، گدایی، دریوزگی
پرسه زدن: راه رفتن بی هدف، گردش کردن در کوچه و بازار، راه رفتن و دریوزگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروه
تصویر پروه
پروین ثریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوژه
تصویر پوژه
ساق درخت تنه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمه
تصویر پرمه
پرماه کاهلی در کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده
تصویر پرده
روپوش، پوشش، حجاب
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. آنچه زنان بخود برگیرند شیاف. شافه فرزجه، نهایت قلیل و کم: یک پرزه نمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرژک
تصویر پرژک
گریه گریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
رفتن گدایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرچه
تصویر پرچه
پارچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژه
تصویر پاژه
پاچه، پاچنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درژه
تصویر درژه
توده و پشته علف و خار و خاشاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
لایحه، قصد، نیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرژک
تصویر پرژک
((پَ ژَ))
گریستن، گریه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده
تصویر پرده
((پَ دِ))
پوشش، حجاب، پارچه ای که بر پنجره بیاویزند، نوا، گاه، هر یک از بخش های نمایش که با افتادن پرده، صحنه عوض می شود، مجازاً آن چه که مانع خوب دیدن یا شنیدن می شود، لایه نازکی از بافت ها که سطح اندام را می پوشاند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرزه
تصویر پرزه
آن چه زنان به خود برگیرند، شیاف، شافه، فرزجه، پرزگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
((پُ ژِ))
طرح، نقشه، طرح و نقشه کارهایی که باید انجام شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
((پَ س ِ))
راه رفتن بسیار و بی نتیجه، رفتن گدایان به گدایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
((پُ س ِ))
احوالپرسی، عیادت، تسلیت، آمار، شمار، مراسم دیدار با بازماندگان کسی که مرده است، مجلس ترحیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرمه
تصویر پرمه
((پِ مَ یا مِ))
پرمهه، کاهلی در کارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروه
تصویر پروه
غنیمت، هر چیزی که از جنگ و تاراج بدست آید، ستاره پروین، چادرشب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاژه
تصویر پاژه
((ژِ))
پاچه، ساقه، پاچنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده
تصویر پرده
آکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
برنامه، پیرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
Project
دیکشنری فارسی به انگلیسی