جدول جو
جدول جو
Ads

معنی پرده

تصویری از پرده
تصویر پرده
پرده
پرده یا چیزی که برای جلوگیری از نور جلو پنجره یا در نصب می کند، روپوش،
در موسیقی تغییر ارتعاشی میان دو نت متوالی به جز می و فا و سی و دو،
در تئاتر هر یک از قسمت های بازی و نمایش در تماشاخانه که پرده می افتد و سن عوض می شود، برای مثال هرچه در این پرده نشانت دهند / گر نپسندی به از آنت دهند (نظامی۱ - ۲۴)
پوشش، حجاب، چادر، در موسیقی مفتول روده که به فاصله های معیّن در دستۀ تار می بندند
پرده برداشتن: پرده از روی کسی یا چیزی کنار زدن، کنایه از حقیقت کاری را آشکار ساختن
پرده برداشتن از چیزی: کنایه از حقیقت چیزی را آشکار ساختن، پرده برداری کردن از آن
پردۀ بکارت: در علم زیست شناسی بافت نازکی در دهانۀ مهبل که بر اثر رابطۀ جنسی، فشار یا ضربۀ شدید پاره می شود
پردۀ دیرسال: کنایه از آسمان، روزگار، برای مثال زاین پردۀ دیرسال / خیالی شدم چون بنازم خیال (نظامی۵ - ۷۷۰)
پردۀ صماخ: پرده ای نازک و شفاف که در انتهای مجرای گوش خارجی قرار دارد
پردۀ را دریدن: پردۀ کسی یا چیزی را دریدن کنایه از راز کسی یا چیزی را فاش کردن
پردۀ نیلگون: کنایه از آسمان
در پرده: کنایه از پوشیده، پنهان و غیرصریح
فرهنگ فارسی عمید