جدول جو
جدول جو

معنی پرپهلو - جستجوی لغت در جدول جو

پرپهلو
(پُپَ)
آنکه از قبل او توانگر توان شدن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرپهن
تصویر پرپهن
خرفه، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقۀهای سرخ و برگ های سبز و تخم های ریز سیاه لعاب دار و نرم کننده که مصرف خوراکی و دارویی دارد
تورک، بلبن، فرفخ، بخله، بخیله، بوخل، بوخله، بیخیله، بقلة الحمقا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرآهو
تصویر پرآهو
پرعیب، برای مثال به گفتار بی بر چو نیرو کنی / روان و خرد را پرآهو کنی (فردوسی - لغت نامه - پرآهو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرپهنا
تصویر پرپهنا
پربر، پهن، پهناور، عریض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چارپهلو
تصویر چارپهلو
شکم بزرگ و پر، کنایه از تنومند، فربه، برای مثال زود در گل مینشیند کشتی سنگین رکاب / چارپهلو می کنی تن را ز آب و نان چرا (صائب - ۲۱)
در ریاضیات چهارضلعی، ویژگی چیزی که دارای چهار پهلو باشد
چارپهلو شدن: کنایه از چاق شدن
چارپهلو کردن: کنایه از چاق کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرهول
تصویر پرهول
بسیار ترس آور، مهیب، سهمناک
فرهنگ فارسی عمید
(کِ)
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل. کوهستانی، گرمسیر است و 107 تن سکنه دارد. از رود خانه برزند آب می گیرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دُ پَ)
دارای دوتا پهلو. دارای دوضلع. دوسو، کنایه است از سخن نیش دار و باکنایه. سخنی که از سر دورویی و دورنگی باشد. دورو. دورنگ: کلام ذووجهین، عبارات دوپهلو، حرفهای دوپهلو یا سخنان دوپهلو، که موهم دو معنی است. (یادداشت مؤلف) ، توأم. (یادداشت مؤلف) :
با دیوابوالمظفر کسبه به حق و داد
سیب دونیم کرده و گوز دوپهلوی
تو گنده مغز شعری و وی گنده مغز شرع
باوی به گنده مغزی همچون ترازوی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(پُ پَ)
عریض. پرور. پهناور. مقابل کم پهنا. کم ور
لغت نامه دهخدا
(تِ پَ)
لفظی است هندی که معرب او اطریفل است و آن عبارت از ترکیب هلیله و آمله است. (الفاظ الادویه). رجوع به اطریفل شود
لغت نامه دهخدا
(پْرِ / پِ)
شهری به آلمان در ایالت پروس به شمال دریاچۀ اوک کر، دارای 19700 تن سکنه. و در آن کارخانه های تصفیۀ شکر و اذابۀ آهن است
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرپول
تصویر پرپول
غنی، ثروتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرپرو
تصویر پرپرو
نازک و سبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرآهو
تصویر پرآهو
پرعیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر هول
تصویر پر هول
سهمناک سخت ترس آور بسیار هول مهیب سهمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرپهن
تصویر پرپهن
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود،، فرفهن، فرفین، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرپهن
تصویر پرپهن
((پَ. پَ هَ))
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود، پرپهن، فرفهن، فرفین، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء، پخل، فرفخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوپهلو
تصویر دوپهلو
آمفیبول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
Flamboyant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
flamboyant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
派手な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
צעקני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
रंगीन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
mencolok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
ฉูดฉาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
flamboyant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
яскравий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
extravagante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
sgargiante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
chamativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
浮华的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
krzykliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
auffällig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
яркий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرجلو
تصویر پرجلو
화려한
دیکشنری فارسی به کره ای