جدول جو
جدول جو

معنی پرآهو

پرآهو
پرعیب، برای مثال به گفتار بی بر چو نیرو کنی / روان و خرد را پرآهو کنی (فردوسی - لغت نامه - پرآهو)
تصویری از پرآهو
تصویر پرآهو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پرآهو

پرآهو

پرآهو
پرعیب:
کسی را کجا دل پرآهو بود
روانش ز مستی به نیرو بود
به بیچارگان بر ستم سازد اوی
گر از جبرگردن برافرازد اوی.
فردوسی.
اگر دیر ماند بنیرو شود
وزو باغ شاهی پرآهو شود.
فردوسی.
بگفتار بی بر چو نیروکنی
روان و خرد را پرآهو کنی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پاآهو

پاآهو
نوعی گچ بری در سقف یا دیوار خانه، شش گوشه، مسدس، خانۀ عاریت، دنیا
پاآهو
فرهنگ فارسی عمید

پاآهو

پاآهو
آهوپا، به اصطلاح بنایان، خانه شش پهلو، (جهانگیری) :
زین دیو وفا چرا طمع داری
همچون من از این بنای پاآهو؟
ناصرخسرو،
و این قلب آهوپاست، خانه مسدّس یا مقرنس، و رجوع به آهوپای شود
لغت نامه دهخدا