جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پرهول

پرهول

پرهول
مهیب. سخت سهمناک. سخت ترس آور:
میان دو کوه است پرهول جای
نپرد بر آن آسمانش همای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پرغول

پرغول
بلغور، آش بلغور، حلوایی است آنرا (افراشته) خوانند خبیص
پرغول
فرهنگ لغت هوشیار

پرهود

پرهود
برهود، چیزی که نزدیک به سوختن رسیده و حرارت آتش، رنگ آن را تغییر داده باشد، نیم سوخته
پرهود
فرهنگ فارسی عمید