- پروپر
- صدای پریدن گنجشک و مانند آن
معنی پروپر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توانایی قدرت تاب طاقت
لبریز کاملا پر
پایه، اساس
فربه، سمین
چاق، فربه، برای مثال اسب لاغرمیان به کار آید / روز میدان، نه گاو پرواری (سعدی - ۶۰) ، حیوانی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود
آتشدان، مجمر، عودسوز
آتشدان، مجمر، عودسوز
پا، اساس و بنیان محکم، تاب و توان، پایداری، پاوپر، فرصت و موقع مناسب مثلاً خوب پروپایی برایش افتاده
خانه تابستانی، خانه بادگیر، بالاخانه، آتشدان عودسوز، رف، طاقچه، تخته هایی که سقف خانه را بدان پوشند، قلعه، حومه، پربار، پرباره، پربال، پرباله، فربال، فرباله، برواره، فرواره
پا، پی، پایه، اساس
تیهو فرفور. صدای پریدن گنجشک و مانند آن. پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد گلی که جامش از حد طبیعی بیشتر گلبرگ دارد
پرپهنا عریض پر عرض
گل پربرگ، گلی که گلبرگ بسیار داشته باشد
پروردن، پسوند متصل به واژه به معنای پرورنده مثلاً بنده پرور، تن پرور، دون پرور، ذره پرور، رعیت پرور، روح پرور
صدای پر زدن پرنده
پرپر زدن: بال و پر زدن پرنده، کنایه از جان دادن و مردن
پرپر کردن: از هم کندن و ریزریز کردن برگ های گل
پرپر زدن: بال و پر زدن پرنده، کنایه از جان دادن و مردن
پرپر کردن: از هم کندن و ریزریز کردن برگ های گل