پروپا پروپا پا، اساس و بنیان محکم، تاب و توان، پایداری، پاوپر، فرصت و موقع مناسب مثلاً خوب پروپایی برایش افتاده فرهنگ فارسی عمید
پروای پروای فراغت. (صحاح الفرس) : مقصرم به ادای وظایف مدحت که از دعا به ثنا نیست یک دمم پروای. کمال اسماعیل. رجوع به پروا شود لغت نامه دهخدا
دروپی دروپی دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری ساری و یک هزارگزی بالاگولا، با 405 تن سکنه. آب آن از رود تجن و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) لغت نامه دهخدا