جدول جو
جدول جو

معنی پاپونی - جستجوی لغت در جدول جو

پاپونی
موضعی است به چهار فرسنگ ونیمی شمال کازرون
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طارونی
تصویر طارونی
نوعی جامۀ ابریشمی، نوعی خز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صابونی
تصویر صابونی
چیزی که به کف صابون آغشته شده است، صابون ساز، صابون فروش، در علم زیست شناسی ویژگی هر یک از گیاهانی که مانند صابون خاصیت پاک کنندگی دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاپاسی
تصویر پاپاسی
پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، پرپره، فلس، پول سیاه، پشیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالونه
تصویر پالونه
کفگیر، ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالاون، پالایه، پالوانه، ترشی پالا، راوق، برای مثال دیده پالونه سرشک امل/ طبع پیمانۀ عذاب شدست (جمال الدین عبدالرزاق- مجمع الفرس - پالونه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادویی
تصویر پادویی
شغل و عمل پادو، دوندگی در پی کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاپوچی
تصویر قاپوچی
در دوره صفوی و پس از آن، دربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارونی
تصویر هارونی
قاصد بودن، دربانی، پاسبانی
فرهنگ فارسی عمید
قومی به شمال امریکا در حدود 6000 تن که ستارۀ زهره را ستایش کنند و در قدیم قربانی آدمی میکرده اند
لغت نامه دهخدا
تصویری از پالودنی
تصویر پالودنی
در خور پالودن شایسته تصفیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارونی
تصویر وارونی
واژگونی سرنگونی، بدبختی نگون بختی: (مشغول تن مباش کزو حاصل نایدت چیز همه وارونی) (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مابونی
تصویر مابونی
در تازی نیامده غرچگی کونمرزی ابنه داشتن مابون بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
داتیک داتیکان آساییک کناریک چغانه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارونی
تصویر قارونی
منسوب به قارون
فرهنگ لغت هوشیار
اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاحونی
تصویر طاحونی
منسوب به طاحون و طاحونه آسی آسیایی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی جامه ابریشمین تیره گون. یا خز طارونی. قسمی خزاد کن. یا گنبد طارونی. آسمان. پارسی است تارونی گونه ای جامه ابریشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپوچی
تصویر قاپوچی
دربان، حاجب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتینی
تصویر پاتینی
پاتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپیون
تصویر پاپیون
شاهپرک، پروانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپاسی
تصویر پاپاسی
کمترین و خردترین بها، هیچ نداشتن، یک پاپاسی نداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که بدان چیزها را صافی کنند و بپالایند جایگاهی از کرباس و غیره که در وی چیزی پالایند آبکش پرویزن ماشوب ماشوبه ترشی پالا پالاوان پالاون پالوانه صافی مصفات
فرهنگ لغت هوشیار
برهو ساز، پانیذه گونه ای شیرینی منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاپیون
تصویر پاپیون
پیرایه ای معمولاً پارچه ای به شکل پروانه، که با کش یا قیطان به یقه یا موی سر بسته می شود، نوار یا روبانی که به شکل پروانه گره خورده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاپاسی
تصویر پاپاسی
پشیز، مبلغ ناچیز
یک پاپاسی نداشتن: هیچ نداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالونه
تصویر پالونه
((نِ))
صافی، آبکش، ظرف فلزی سوراخ سوراخ که با آن چیزها را صاف کنند، پالاون، پالوانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طارونی
تصویر طارونی
نوعی جامه ابریشمی تیره گون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاپوچی
تصویر قاپوچی
دربان، حاجب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
منسوب به قانون، امری که طبق قانون انجام گیرد، مقابل غیرقانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وارونی
تصویر وارونی
((نِ))
شوم، نامبارک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
آسایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاپیچی
تصویر پاپیچی
اصرار
فرهنگ واژه فارسی سره
نام طایفه ای در سوادکوه، پالانی حیوان رام شده
فرهنگ گویش مازندرانی