جدول جو
جدول جو

معنی صابونی

صابونی
چیزی که به کف صابون آغشته شده است، صابون ساز، صابون فروش، در علم زیست شناسی ویژگی هر یک از گیاهانی که مانند صابون خاصیت پاک کنندگی دارند
تصویری از صابونی
تصویر صابونی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صابونی

صابونی

صابونی
برهو ساز، پانیذه گونه ای شیرینی منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه
فرهنگ لغت هوشیار

صابونی

صابونی
منسوب به صابون، صابون فروش، فروشندۀ صابون، سازندۀ صابون، نام شیرینیی است که از شکر سفید سازند:
صابونی است صحن زمین لب بلب ز بس
کآورد قند مصری بازارگان برف،
کمال اسماعیل،
باز صابونی و مشکوفی و سنبوسۀ نغز
حلقه چی باشد و ماقوت پر از مشک تتار،
بسحاق اطعمه،
ورجوع به حلوای صابونی ذیل کلمه صابون شود،
، نوعی اززمرد و آن زمردی است تیره برنگ صابون، (جواهرنامه)، پاکیزه، شسته، صابون زده:
جان را به علم و طاعت صابون زن
جامه است گر تو را همه صابونی،
ناصرخسرو،
،
مدرسه صابونی، نام مدرسه ای بوده است به نیشابور، (ترجمه تاریخ یمینی ص 253)، نام قریه ای است نزدیک مصر در کرانۀ شرقی نیل که آن را سواقی صابونی گویند و از جانب صعید است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

صابونی

صابونی
احمد بن محمد بن حسین بن السندی، وی ثقه و معمر و مسند دیار مصر است و ازیونس بن عبدالاعلی و مزنی و بزرگان دیگر روایت کند و ابن نظیف از وی روایت آورد، وفات او به شوال 349 هجری قمری بسن یکصدوپنجسالگی بود، (حسن المحاضره ص 170)
محمد بن احمد بن ابراهیم بن سلیمان الجعفی الکوفی، مکنی به ابی الفضل صابونی، رجوع به محمد بن احمد بن ابراهیم بن سلیمان جعفی شود
لغت نامه دهخدا

صابونی

صابونی
نباتی است از تیره قرنفلیان و از دستۀ میخ’ها که ساقه های زیرین و ساق و برگ آن دارای مادۀ لعابی است و مانند صابون در آب کف میکند، (گیاه شناسی گل گلاب ص 213)
لغت نامه دهخدا

صابونیه

صابونیه
صابونیه درفارسی: گیاه اشنان منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه
فرهنگ لغت هوشیار

صابونیه

صابونیه
گیاهی از تیرۀ میخک ها با ساقۀ راست، برگ های بزرگ و گل های سفید یا صورتی. ساقه و برگ آن دارای مادۀ لعابی است و در آب کف می کند
صابونیه
فرهنگ فارسی عمید

مابونی

مابونی
در تازی نیامده غرچگی کونمرزی ابنه داشتن مابون بودن
مابونی
فرهنگ لغت هوشیار

سابونی

سابونی
نسبت به نوعی از درخت خرنوب، رجوع به دزی ج 1 ص 620 شود
لغت نامه دهخدا