جدول جو
جدول جو

معنی پاپاسی

پاپاسی
پشیز، مبلغ ناچیز
یک پاپاسی نداشتن: هیچ نداشتن
تصویری از پاپاسی
تصویر پاپاسی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاپاسی

پاپاسی

پاپاسی
کمترین و خردترین بها، هیچ نداشتن، یک پاپاسی نداشتن
پاپاسی
فرهنگ لغت هوشیار

پاپاسی

پاپاسی
پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، پَرپَرِه، فَلس، پولِ سیاه، پَشیز
پاپاسی
فرهنگ فارسی عمید

پاپاسی

پاپاسی
خردترین و کم بهاترین ِ نقود، مانند پشیز و کمتر،
- یک پاپاسی نداشتن، هیچ نداشتن،
- یک پاپاسی نیرزیدن، هیچ نیرزیدن
لغت نامه دهخدا

پاپاسلی

پاپاسلی
دیهی است بزرگ به رومیلی شرقی در 25000گزی فلبه در امتداد راه آهن
لغت نامه دهخدا

پاپاس

پاپاس
نام درۀکوچکی در ولایت ادرنه در قرق کلیسیا که در نزدیکی حدود شرق رومیلی است و آبهای آن به دریای سیاه ریزد
لغت نامه دهخدا