جدول جو
جدول جو

معنی پاپیون

پاپیون
پیرایه ای معمولاً پارچه ای به شکل پروانه، که با کش یا قیطان به یقه یا موی سر بسته می شود، نوار یا روبانی که به شکل پروانه گره خورده است
تصویری از پاپیون
تصویر پاپیون
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاپیون

پاپیون

پاپیون
وسیلۀ تزئینی از جنس پارچه و به شکل پروانه که با کش یا سنجاق به یقه، لباس یا مو بسته شود، نوار یا روبانی که به این شکل گره خورده است
فرهنگ فارسی عمید

پاپیون

پاپیون
نوعی از بوزینه به افریقا، کوتاه بالا و پرقوت با سری بزرگ و دمی کوتاه
لغت نامه دهخدا

پاویون

پاویون
ساختمان مخصوص است قبال و پذیرایی از مهمانان رسمی بلندپایه در فرودگاه، محل استراحت پزشکان در بیمارستان، سرایه، کوشک (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین

اپیون

اپیون
تریاک، شیرۀ تلخ مزه و قهوه ای رنگی که از پوست خشخاش گرفته می شود، شیرۀ کوکنار، دارای الکلوئیدهای متعدد، از جمله مرفین، کودئین، نارکوتین، پاپاوریم و نارسئین است، در یک گرم آن درحدود پنج سانتی گرم مرفین وجود دارد. در تسکین درد، سرفه و اسهال مؤثر است، ریه و معده را تخدیر می کند، افیون، اپیون، پادزهر، تریاق
اپیون
فرهنگ فارسی عمید