چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، گل نوروز، زهر الرّبیع، پریمور، پریمولا
نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، گُلِ نُوروز، زَهرُ الرَّبیع، پِریمُور، پِریمولا
پای بسته و بجای مانده که نه جائی تواند رفتن و نه آنجا که بود نفع بیند. پای بسته و درمانده بود بشغلی که نه بتواند شدن و نه بتواند بودن. (فرهنگ اسدی). پای بند یعنی کسی که در شهر خود یا جای دیگربسبب امری گرفتار باشد و نتواند بطرف دیگر رفت و درآنجا نیز نتواند بود. (برهان). بستوه آمده یعنی پای بسته ای را گویند که از متعلقان بجان رسیده باشد و درمقام خود او را ناخوش باشد و سفر نتواند کردن و بیچاره و درمانده گشته. (از فرهنگ اوبهی ؟) : خدایگانا پامس بشهر بیگانه فزون ازین نتوانم نشست دستوری. دقیقی. و این صورت با معنی آن محتاج به تأییداست
پای بسته و بجای مانده که نه جائی تواند رفتن و نه آنجا که بود نفع بیند. پای بسته و درمانده بود بشغلی که نه بتواند شدن و نه بتواند بودن. (فرهنگ اسدی). پای بند یعنی کسی که در شهر خود یا جای دیگربسبب امری گرفتار باشد و نتواند بطرف دیگر رفت و درآنجا نیز نتواند بود. (برهان). بستوه آمده یعنی پای بسته ای را گویند که از متعلقان بجان رسیده باشد و درمقام خود او را ناخوش باشد و سفر نتواند کردن و بیچاره و درمانده گشته. (از فرهنگ اوبهی ؟) : خدایگانا پامس بشهر بیگانه فزون ازین نتوانم نشست دستوری. دقیقی. و این صورت با معنی آن محتاج به تأییداست
کرسی آریژ در 19 کیلومتری شمال فوآ بر ساحل رود آریژ دارای 12130 تن سکنه و راه آهن جنوب فرانسه از آن میگذرد و کارخانه های کاغذسازی، ذوب آهن و چوب بری و تجارت غلات و آرد و پشم دارد
کرسی آریژ در 19 کیلومتری شمال فوآ بر ساحل رود آریژ دارای 12130 تن سکنه و راه آهن جنوب فرانسه از آن میگذرد و کارخانه های کاغذسازی، ذوب آهن و چوب بری و تجارت غلات و آرد و پشم دارد
ناحیۀ کوهستانی بسیار مرتفع آسیای مرکزی و در جغرافیا بدو نام ’بام دنیا’ داده اند هرچند که در خور این نام نیست، قسمت اعظم این سرزمین متعلق به روسیه و مابقی جزء افغانستان است و در مشرق به دشتها و ریگزارهای ترکستان چین منتهی شود و در شمال به فرغانه و به مغرب در طول سیلابهائی که آمودریا ازآنها تشکیل میشود به پستی میگراید و در جنوب آن سلسله جبال قره قوروم واقع است، نجد پامیر در حدود 70000کیلومترمربع مساحت دارد با 20000 تن سکنۀ چادرنشین یا شبان ترک خرخیز، ارتفاع این سرزمین که از سطح دریا در حدود 4000 گز است باعث سختی آب و هوای آن شده است چنانکه زمستان بدانجا هفت ماه بکشد و تنها در یک ماه (ماه یولیه) شبها شب نم نباشد و حرارت روزها گاه به 70 درجه رسد، پامیر هوائی خشک دارد و باران و برف در آن بندرت بارد، بادهای آن بسیار سرد است ولی شدید نیست لکن با خشکی آب و هوا دریاچه های متعددی در آنجا هست که برخی وسیع باشد لیکن آب این دریاچه ها روبه نقصان است چنانکه بعضی بکلی از میان رفته است و از جمله دریاچه های آن قره گول با 300 هزارگزمربع مساحت و ساری گول با 4267 گزمربع مساحت، غالب رودهای پامیربطرف مغرب یعنی آمودریا که به بحیرۀ خوارزم میریزد جاریست و بقیه بطرف شرق یعنی رود تاریم متوجه است و کوه مرتفع پامیر موسوم به تغارمه 7899 گز ارتفاع دارد وظاهراً سکنۀ فعلی هند و ایران از این معبر گذشته ودر این دو مملکت سکنی گزیده اند، از جبال مهمی که ازاین عقدۀ کوهستانی آغاز میشود در شمال، رشته کوههای تیان شان است که از حوالی سمرقند تا داخلۀ ترکستان چین امتداد دارد و در جنوب کوههای کوئن لن و قراقروم و هیمالیا که جملگی بموازات یکدیگر از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارند و از دره های مابین آنها هر یک رودی جاری است، در جانب غربی این نجد دو رشته جبال از پامیر آغاز میشود یکی سلسلۀ جبال هندوکوه یا هندوکش و دنباله های آن یعنی کوه بابا و سپیدکوه و سیاه کوه و کوههای شمال خراسان، دیگر سلسلۀ سلیمان که در امتداد رود سند بجهت جنوب ممتد میشود و به بلوچستان و سواحل اقیانوس هند می انجامد و راههای اصلی کشورهای مجاور نجد پامیر یعنی افغانستان و پنجاب و ترکستان و کاشغر و ایران همه از میان همین سلسله کوههاست
ناحیۀ کوهستانی بسیار مرتفع آسیای مرکزی و در جغرافیا بدو نام ’بام دنیا’ داده اند هرچند که در خور این نام نیست، قسمت اعظم این سرزمین متعلق به روسیه و مابقی جزء افغانستان است و در مشرق به دشتها و ریگزارهای ترکستان چین منتهی شود و در شمال به فرغانه و به مغرب در طول سیلابهائی که آمودریا ازآنها تشکیل میشود به پستی میگراید و در جنوب آن سلسله جبال قره قوروم واقع است، نجد پامیر در حدود 70000کیلومترمربع مساحت دارد با 20000 تن سکنۀ چادرنشین یا شبان ترک خرخیز، ارتفاع این سرزمین که از سطح دریا در حدود 4000 گز است باعث سختی آب و هوای آن شده است چنانکه زمستان بدانجا هفت ماه بکشد و تنها در یک ماه (ماه یولیه) شبها شب نم نباشد و حرارت روزها گاه به 70 درجه رسد، پامیر هوائی خشک دارد و باران و برف در آن بندرت بارد، بادهای آن بسیار سرد است ولی شدید نیست لکن با خشکی آب و هوا دریاچه های متعددی در آنجا هست که برخی وسیع باشد لیکن آب این دریاچه ها روبه نقصان است چنانکه بعضی بکلی از میان رفته است و از جمله دریاچه های آن قره گول با 300 هزارگزمربع مساحت و ساری گول با 4267 گزمربع مساحت، غالب رودهای پامیربطرف مغرب یعنی آمودریا که به بحیرۀ خوارزم میریزد جاریست و بقیه بطرف شرق یعنی رود تاریم متوجه است و کوه مرتفع پامیر موسوم به تغارمه 7899 گز ارتفاع دارد وظاهراً سکنۀ فعلی هند و ایران از این معبر گذشته ودر این دو مملکت سکنی گزیده اند، از جبال مهمی که ازاین عقدۀ کوهستانی آغاز میشود در شمال، رشته کوههای تیان شان است که از حوالی سمرقند تا داخلۀ ترکستان چین امتداد دارد و در جنوب کوههای کوئن لُن و قراقروم و هیمالیا که جملگی بموازات یکدیگر از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارند و از دره های مابین آنها هر یک رودی جاری است، در جانب غربی این نجد دو رشته جبال از پامیر آغاز میشود یکی سلسلۀ جبال هندوکوه یا هندوکش و دنباله های آن یعنی کوه بابا و سپیدکوه و سیاه کوه و کوههای شمال خراسان، دیگر سلسلۀ سلیمان که در امتداد رود سند بجهت جنوب ممتد میشود و به بلوچستان و سواحل اقیانوس هند می انجامد و راههای اصلی کشورهای مجاور نجد پامیر یعنی افغانستان و پنجاب و ترکستان و کاشغر و ایران همه از میان همین سلسله کوههاست