جدول جو
جدول جو

معنی پامزد

پامزد
حق القدم، پایمزد، پامزد، پارنج، پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده می شود
تصویری از پامزد
تصویر پامزد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پامزد

پامزد

پامزد
حق القدم. جعل: و فرع دبیران و پامزد بر سر. (راحهالصدور راوندی)
لغت نامه دهخدا

بامزد

بامزد
طبل یا نقاره که وقت بامداد می نواختند، برای مِثال بامزد حُسن تو زد آسمان / نامزد عشق تو آمد جهان (خاقانی - ۳۴۰)
بامزد
فرهنگ فارسی عمید

پامرد

پامرد
پایمرد، یاری دهنده، کمک کننده، مددکار، دستیار، دستگیر، شفیع، میانجی
پامرد
فرهنگ فارسی عمید