معنی پامزد پامزد حق القدم، پایمزد، پامزد، پارنج، پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده می شود تصویر پامزد فرهنگ فارسی عمید
بامزد بامزد طبل یا نقاره که وقت بامداد می نواختند، برای مِثال بامزد حُسن تو زد آسمان / نامزد عشق تو آمد جهان (خاقانی - ۳۴۰) فرهنگ فارسی عمید