جدول جو
جدول جو

معنی پامرد

پامرد
پایمرد، یاری دهنده، کمک کننده، مددکار، دستیار، دستگیر، شفیع، میانجی
تصویری از پامرد
تصویر پامرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پامرد

پامرد

پامرد
پایمرد. یاری دهنده. دستیار:
سالاربار مطران پامرد جاثلیق
قسیس باربر نه و ابلیس بدرقه.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

نامرد

نامرد
معمولا به شخصیت منفی در سینمای قبل از انقلاب نامرد گفته میشد. نمونه ی بارز آن، آثار قبل از انقلاب کیمیایی است. این آثار دو گروه از آدمها را که به بد یا نامرد و یا خوب و مرد تقسیم شده بودند نشان می دادند وب دین ترتیب روایت فیلم را پیش می بردند درآثاری چون ”قیصر“ این تقسیم بندی مشهود است
نامرد
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

پامزد

پامزد
حق القدم، پایمزد، پامزد، پارنج، پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده می شود
پامزد
فرهنگ فارسی عمید

نامرد

نامرد
فاقد خصلت های انسانی پسندیده، ناجوان مرد، ناکس، بی تعصب، بی غیرت، ترسو
نامرد
فرهنگ فارسی عمید

پایمرد

پایمرد
یاری دهنده، کمک کننده، مددکار، دستیار، دستگیر، برای مِثال در کار عشق دیده مرا پایمرد بود / هر دردسر که دیدم از این پایمرد خاست (خاقانی - ۷۴۷)، شفیع، میانجی
پایمرد
فرهنگ فارسی عمید