جدول جو
جدول جو

معنی پالت - جستجوی لغت در جدول جو

پالت
تخته بیضی شکل که نقاشان روی دست خود میگیرند که رنگهای لازمه را آماده کنند
فرهنگ لغت هوشیار
پالت
((لِ))
شستی نقاشی (تخته رنگ)، سکوی قابل حمل بیشتر از جنس چوب برای جابه جا کردن مواد و بسته ها، سازه های مسطح و کوچک چوبی که زیر بار قرار دهند تا بتوان آن را با افرازه بلند کرد. بارکف (واژه فرهنگستان)
تصویری از پالت
تصویر پالت
فرهنگ فارسی معین
پالت
تختۀ بیضی شکلی که نقاشان روی دست چپ خود می گیرند و رنگ هایی را که لازم دارند در روی آن آماده و ترکیب می کنند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالتو
تصویر پالتو
لباس ضخیمی که مردان و زنان بر روی جامه دیگر پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالتو
تصویر پالتو
لباس زمستانی ضخیم و بلند که روی لباس های دیگر بر تن می کنند
فرهنگ فارسی عمید
((تُ))
لباسی ضخیم که مردم برای گرم نگاه داشتن بدن روی لباس های دیگر می پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حالت
تصویر حالت
سان، کنونه، فتن
فرهنگ واژه فارسی سره
فرانسوی پروشت وشتن (رقص) نرم چون پرواز یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است بوسیله نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالت
تصویر کالت
فیلم کالت (Cult film) اصطلاحی در صنعت سینما است که به فیلم هایی اشاره دارد که همچنان پس از انتشارشان، طرفداران پایبندی و وفاداری بالایی دارند. این فیلم ها ممکن است در زمان انتشار اولیه خود توجه کمی از سوی مخاطبان و منتقدان داشته باشند، اما به تدریج توسط گروه های کوچکی از طرفداران به محبوبیت رسیده و به یک اثر مورد تحسین در بین این جامعه تبدیل شوند.
ویژگی های فیلم های فرهنگی شامل موارد زیر می شود:
1. کارایی های خاص : این فیلم ها ممکن است دارای موضوعات، سبک نویسندگی و کارگردانی منحصر به فرد و یا عناصر خاصی از جمله دیالوگ های بی رحمانه، شخصیت های غیرمعمول یا مضامین تاریک باشند که جذابیت خاصی برای طرفداران دارند.
2. انگیزه های فرهنگی : این فیلم ها ممکن است به دلیل ارتباط عمیقی با یک زیرفرهنگ خاص، گروه اجتماعی یا ایدئولوژی مورد توجه قرار بگیرند و به نماد یا نماینده این انگیزه ها تبدیل شوند.
3. رویداد های فرهنگی : برخی از این فیلم ها به دلیل محبوبیت در رویدادهای فرهنگی، همچون جشنواره های فیلم مستقل یا نمایش های خاص، معروف می شوند و این باعث می شود که جامعه های کوچکتر از طرفداران این فیلم ها رشد کنند.
4. تأثیر ماندگار : این فیلم ها ممکن است به دلیل رونق دوباره آن ها در دوره های بعدی، به تأثیرگذاری و توجه طرفداران بیشتری برسند و به یک پدیده فرهنگی تبدیل شوند.
به عنوان مثال هایی از فیلم های فرهنگی می توان به `The Rocky Horror Picture Show`, `The Big Lebowski`, `Donnie Darko`, `Fight Club` و `Blade Runner` اشاره کرد که هر کدام از آن ها برای دارندگان خود طرفداری قوی و وفادار دارند و به عنوان آثاری با تأثیر فرهنگی و جامعه ای درازمدت شناخته می شوند.
فیلمهایی که به لحاظ هنری به نوعی متفاوتند وبه واسطه ی همین ویژگی برجسته می شوند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از پارت
تصویر پارت
پرنده ای حلال گوشت اندازه کبک که دارای منقار دراز است
فرهنگ لغت هوشیار
پای افزار از چرم گاو که رشته ها در آن بسته اند پای افزار کفش چارق شم بالیک، پاپیچ پاتابه لفافه
فرهنگ لغت هوشیار
پیمانه ای که از شاخ کرگدن یا گاو یا عاج فیل یا چوب سازند و بدان شراب خورند بالغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالا
تصویر پالا
صاف کننده، پالاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکت
تصویر پاکت
محفظه کاغذ نامه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالت
تصویر حالت
وضع، شان، طریقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دالت
تصویر دالت
مونث دال راهنما هادی، آشنایی، ناز، جرات گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلت
تصویر پیلت
راهبر هواپیما یا قایق، نوعی ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالش
تصویر پالش
تفحص، جستجو، کاوش، تصفیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قالت
تصویر قالت
سخن، گفتار، سخن شایع میان مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالا
تصویر پالا
پسوند متصل به واژه به معنای پالاینده مثلاً باده پالا، ترشی پالا، خون پالا
یدک، اسب یدک، کنایه از اسب، اسب خاص پادشاه که زین و یراق کرده و بر در بارگاه نگاه می داشتند، جنیبت، پالاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دالت
تصویر دالت
دالdāl [l]، جرئت، گستاخی، قرب و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالو
تصویر پالو
بالو، زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد، سگیل، وردان، واروک، واژو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ، ثؤلول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالغ
تصویر پالغ
بالغ، پیالۀ شراب از جنس شاخ گاو، کرگدن یا استخوان فیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکت
تصویر پاکت
کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند، بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی مثلاً پاکت سیگار، کنایه از نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حالت
تصویر حالت
وضع، حال و کیفیتی که در کسی یا چیزی وجود دارد، کیفیت، چگونگی، طبع، طور، در تصوف وجد، طرب، در تصوف حال و کیفیتی که بی اختیار به سالک دست می دهد
فرهنگ فارسی عمید
گسله زبانزد زمین شناسی، کاستی، گناه، لغز لغزش، آک (عیب) در رایانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالت
تصویر قالت
گفتار قال، قال مقابل حال: و قالت و حالت آن بنده همه کرامات گردد
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی عفونی که عاملش را نوعی باکتری بنام میکروکوکوس ملیتنسیس میدانند علائم کلینیکی این ناخوشی بواسطه وجود درد در اندامها و ترشح عرق فراوان و تب مشخصی است، سیر مرض طولانی است و گاهی تا یکسال طول میکشد و بسیار امکان عود کردن آن نیز میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
((لِ))
یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است به وسیله نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالا
تصویر پالا
مطلق اسب، اسب نوبتی، جنیبت، پالاد
فرهنگ فارسی معین
((کَ))
ورقه کاغذی تا شده که نامه و غیره را در آن گذارند و در آن را می چسبانند و به جایی ارسال می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالغ
تصویر پالغ
((لُ))
پیمانه ای که از شاخ کرگدن یا گاو یا عاج فیل یا چوب درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالش
تصویر پالش
((لِ))
تصفیه، پالایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالس
تصویر پالس
تکان، ضربان، نبض، تلفن مدت زمان معینی برای مکالمات تلفنی درون شهری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حالت
تصویر حالت
((لَ))
چگونگی، وضع، خوشی، سرمستی، کیفیت نواختن قطعات موسیقی به شرط حفظ اصل آن، در نمایش تجسم افکار و احساسات به وسیله حرکات متناسب چهره و بدن، در عرفان، وجد، طرب
فرهنگ فارسی معین