جدول جو
جدول جو

معنی حالت

حالت((لَ))
چگونگی، وضع، خوشی، سرمستی، کیفیت نواختن قطعات موسیقی به شرط حفظ اصل آن، در نمایش تجسم افکار و احساسات به وسیله حرکات متناسب چهره و بدن، در عرفان، وجد، طرب
تصویری از حالت
تصویر حالت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حالت

حالت

حالت
وضع، حال و کیفیتی که در کسی یا چیزی وجود دارد، کیفیت، چگونگی، طبع، طور، در تصوف وجد، طرب، در تصوف حال و کیفیتی که بی اختیار به سالک دست می دهد
حالت
فرهنگ فارسی عمید