جدول جو
جدول جو

معنی پالتو

پالتو((تُ))
لباسی ضخیم که مردم برای گرم نگاه داشتن بدن روی لباس های دیگر می پوشند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پالتو

پالتو

پالتو
لباس زمستانی ضخیم و بلند که روی لباس های دیگر بر تن می کنند
پالتو
فرهنگ فارسی عمید

پالتو

پالتو
از کلمه فرانسوی پالِت ُ. پوششی ضخیم که مردان و زنان بر روی دیگر جامه ها پوشند
لغت نامه دهخدا

بالتو

بالتو
از امرای زمان غازان خان است، این مرد یاغی شد و پس از دستگیر شدن با پسرش در ذی الحجۀ 696 هجری قمری در میدان تبریز به یاسا رسید، رجوع به تاریخ گزیده ص 592 و 593 و تاریخ مبارک غازانی ص 101 و 104 و 105 و 111 و 117 و 121 شود
لغت نامه دهخدا

پالاو

پالاو
رجوع به پالاد شود، در جهانگیری با واو ضبط کرده و آنرا بمعنی اسب جنیبت دانسته و این بیت را از شمس فخری شاهد آورده است:
شهنشهی که کشد بخت در مواکب او
چو نقره خنگ و سمند فلک دو صد پالاو،
و شواهد از گفته های شمس فخری سند صحت هیچ دعوی لغوی نیست چه او غالباً الفاظ را غلط خوانده و بغلط هم نظم کرده است و ظاهراً این کلمه مصحف پالاد است
لغت نامه دهخدا

سالتو

سالتو
شهری است از اروگوئه دارای 30000 تن جمعیت است. بندری است کنار شط اروگوئه. در آنجا گوشت فراوان است
لغت نامه دهخدا

فالتو

فالتو
چیز علاوه و زاید. این لفظ هندی است و تنها اهل بنادر خلیج که تماس با هندیها دارند استعمال میکنند. (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا