جدول جو
جدول جو

معنی پاراب - جستجوی لغت در جدول جو

پاراب
زراعت آبی مقابل دیم
تصویری از پاراب
تصویر پاراب
فرهنگ لغت هوشیار
پاراب
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاریاو، فاراب
تصویری از پاراب
تصویر پاراب
فرهنگ فارسی عمید
پاراب
پاراو. فاراب، زراعت آبی، مقابل دیم
تصویری از پاراب
تصویر پاراب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داراب
تصویر داراب
(پسرانه)
نام پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاراه
تصویر پاراه
معبر، گذرگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاراف
تصویر پاراف
خطی که با امضا کشیده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاراج
تصویر پاراج
آنچه میهمانرا پیشکش آرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاریاب
تصویر پاریاب
زراعت آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاروب
تصویر پاروب
پارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایاب
تصویر پایاب
قعر آب، بن آب و بمعنای توانائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاراو
تصویر پاراو
زن پیر، پیرزال، گنده پیر، کمپیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاریاب
تصویر پاریاب
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاراب، پاریاو، فاراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاراب
تصویر فاراب
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاراب، پاریاو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایاب
تصویر پایاب
ته آب، ته حوض، قسمت کم عمق رودخانه، دریا، تالاب، قسمتی از بستر رود که عمقش کم باشد و پا به کف آن برسد، برای مثال سفر اگر همه دشت است باشدش پایان / فراق اگر همه بحر است باشدش پایاب (امیرمعزی - ۳۹)، وقتی در آبی تا میان دستی و پایی می زدم / اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را (سعدی۲ - ۳۰۸)
پی آب، چاه آب یا قنات که در کنار آن پله ساخته باشند که بتوان از آن پایین رفت و آب برداشت، توان، توانایی، طاقت، تاب، برای مثال در ایران جز او نیست همتاب من / ندارد هم او نیز پایاب من (فردوسی۲ - ۱۲۰)، که پایابم از دست دشمن نماند / جز این قلعه در شهر با من نماند (سعدی۱ - ۵۵)پایداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاریاب
تصویر پاریاب
زراعتی که با آب رودخانه و امثال آن کشت شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاراو
تصویر پاراو
پیرمرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاراف
تصویر پاراف
امضای اختصاری، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است)، پیش امضا (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاراج
تصویر پاراج
آن چه میهمان را پیشکش آرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایاب
تصویر پایاب
ته آب، بخش کم عمق آب، گرداب، راه و پله ای که از آن بتوان به ته چاه یا قنات رفت، گذرگاه، مقاومت و ایستادگی، کنایه از موقعیتی که خطر تقریباً رفع شده باشد، گدار، پیاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاراف
تصویر پاراف
امضای مختصر شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارابلوم
تصویر پارابلوم
نوعی اسلحه جنگی آلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارابلم
تصویر پارابلم
فرانسوی تپانچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارابلوم
تصویر پارابلوم
نوعی سلاح کمری
فرهنگ فارسی عمید