معنی پاراو - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پاراو
پاراو
- پاراو
- پیر، (فرهنگ اسدی)، زن پیر، (اوبهی) (برهان)، پیر زال، (برهان)، گنده پیر:
زن پاراو چون بیابد بوق
سر ز شادی کشدسوی عیوق،
منجیک
لغت نامه دهخدا
پاریاو
- پاریاو
- زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات ِیا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاراب، فاراب
فرهنگ فارسی عمید
پاراب
- پاراب
- زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات ِیا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاریاو، فاراب
فرهنگ فارسی عمید