جدول جو
جدول جو

معنی وکح - جستجوی لغت در جدول جو

وکح
جوجگان فربه
تصویری از وکح
تصویر وکح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوکح
تصویر اوکح
خاک و سنگ جای سخت
فرهنگ لغت هوشیار
بینی کوه، کرانه، میانسرا، پسسرا، بنیاد پشت دادن، استوانیدن، گراییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وکر
تصویر وکر
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، بتواز، آشانه، پتواز، پیواز، وکنت، پدواز، آشیانه، کابک، آشیان، کابوک، تکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکح
تصویر نکح
چند زنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجح
تصویر وجح
نخیز نخیزگاه (کمین گاه)، پناهگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واح
تصویر واح
قبطی تازی گشته آبادک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقح
تصویر وقح
بی شرم بی شرم بی حیا: (هست چون قمری طناز ووقح هست چون طوطی غماز و ندیم) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
وکون:، جمع وکن، لانه ها آشیانه ها آشیانه لانه نشیم آشیانه مرغ جمع وکن جمع وکنه جمع وکن جمع وکنه: (لرز لرزانده غضنفر در عرین ترس ترسنده عقاب اندر وکن) (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وکس
تصویر وکس
کم و بیش، خوبانه چرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وکر
تصویر وکر
آشیانه نشیم لانه آشیانه مرغ (در درخت کوه و جز آن)، جمع اوکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وکد
تصویر وکد
آهنگ (قصد)، اندوه کوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وتح
تصویر وتح
((وَ تِ))
خسیس، فرومایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وکن
تصویر وکن
((وَ))
آشیانه مرغ، جمع اوکن، وکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وکر
تصویر وکر
((وَ))
آشیانه پرنده، جمع اوکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقح
تصویر وقح
((وَ قِ))
بی شرم، بی حیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وکن
تصویر وکن
وکنت - برای مثال چون دعای دولتش خواند خطیب / مرغکان آمین کنند اندر وکن (قاآنی - ۶۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقح
تصویر وقح
بی شرم، بی حیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وک
تصویر وک
قورباغه، وزغ، جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پره دار که در آب تخم می ریزد، برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا می کند، نوزاد بی دست و پای آن دارای سر بزرگ، دم دراز و آبشش است
بزغ، غورباغه، غوک، بک، پک، چغز، جغز، غنجموش، مگل، ضفدع، قاس، کلا، کلائو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کح
تصویر کح
گاو زبان کحی، مرز نگوش آذان الفار، خردل صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وک
تصویر وک
وزغ قورباغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وک
تصویر وک
((وَ))
قورباغه
فرهنگ فارسی معین