معنی وتح وتح (وَ تِ) چیز اندک و حقیر. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شی ٔ وتح وعر، از اتباع است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رجل وتح، مرد فرومایه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مرد فرومایه و خسیس. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا