جدول جو
جدول جو

معنی وکر

وکر
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، بتواز، آشانه، پتواز، پیواز، وکنت، پدواز، آشیانه، کابک، آشیان، کابوک، تکند
تصویری از وکر
تصویر وکر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با وکر

وکر

وکر
آشیانه نشیم لانه آشیانه مرغ (در درخت کوه و جز آن)، جمع اوکار
وکر
فرهنگ لغت هوشیار

وکر

وکر
جَمعِ واژۀ وَکْر، به معنی آشیانۀ مرغ. (منتهی الارب) ، جَمعِ واژۀ وَکْره، به معنی آشیانۀمرغ. (از اقرب الموارد). رجوع به وکر و وکره شود
لغت نامه دهخدا

وکر

وکر
وَکر. وَکَری ̍. نوعی دویدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

شکر

شکر
زیبارو، ماده بلوری شیرین و سفید رنگ، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظوم هخسرو و شیرین
شکر
فرهنگ نامهای ایرانی

ذکر

ذکر
یاد کردن، ثنا و دعا مرد، نره، آلت مردی، آلت تناسل مرد مرد، نره، آلت مردی، آلت تناسل مرد
فرهنگ لغت هوشیار