جدول جو
جدول جو

معنی وقاط - جستجوی لغت در جدول جو

وقاط
(وِ)
اقاط. جمع واژۀ وقط، به معنی گو در زمین درشت یا گو که آب گرد آید در وی. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به وقط شود، جمع واژۀ وقیط. (منتهی الارب). رجوع به وقیط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وقار
تصویر وقار
(پسرانه)
متانت، سنگینی، آهستگی، آرامی، شکوه، جلال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نقاط
تصویر نقاط
نقطه ها، جاها، محل ها، در علوم ادبی علامتی ریز و خال مانند در زیر یا روی برخی حروف الفبا، در ریاضیات محل های برخورد دو خط، جمع واژۀ نقطه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقاد
تصویر وقاد
تیزذهن، دریابنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقاع
تصویر وقاع
هم بستر شدن، مجامعت، جماع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقاط
تصویر سقاط
شمشیر بران که پیش از مقطوع به زمین برسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقار
تصویر وقار
حالت فرد بامتانت و سنگین، آرامی، آهستگی، شکوه و جلال، عظمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقاص
تصویر وقاص
گردن شکن، جنگجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وراط
تصویر وراط
فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعاط
تصویر وعاط
گل زرد گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاد
تصویر وقاد
روشنبین تیز هوش تیز خاطر روشن ضمیر: (طبعی نقاد و ذهنی و قاد و نظمی سریع و خاطری مطیع داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
زیور هنگ (برهان در لغت فرس برابر با نگه داشتن و تیمار بردن آمده) آهستگی آرامیدگی گرانسنگی شکیبایی بزرگواری آهسته وبردبارگردیدن، آهستگی و بردباری حلیم: (الماخوبیش آنکه مردم را لباس وقار و آرام دهد) یا اهل وقار. باوقار. یا با وقار. یا بی وقار. بی تمکین سبک بی ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاح
تصویر وقاح
بی شرم: زن یا مرد، سم سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاع
تصویر وقاع
در افتادن با یکدیگر، گادن گاییدن مجامعت کردن، مجامعت آمیزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاف
تصویر وقاف
همدوشی همکاری هم پشتی: در کار یا در پیکار، ایستادگی، خواستاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقام
تصویر وقام
تازیانه، وسه وسه چوبدستی (عصا)، شمشیر، رسن ریسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقیط
تصویر وقیط
آزاری (غشی حمله ای مصروع)، کوفته خسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاط
تصویر نقاط
جمع نقطه، پنده ها دیل ها جمع نقطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقاط
تصویر لقاط
خوشه مانده خوشه برچیده خوشه چین رو با رو رو به رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قواط
تصویر قواط
شبان گوسبنان، سبدساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقاط
تصویر بقاط
دانه کبست (حنظل) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
بال مرغ، لغزش در نبشتن، لغزش در سخن، پی هم افکندن، سست دویدن اسپ، خاموشی و شنیدن افتاده، جمع سقطه، پاره های افتاده پاره های ابر نبهره فروش (نبهره قلب تقلبی)، خرده فروش، افتان بسیار سقوط کننده، شمشیر بران که مضروب را زمین افکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاد
تصویر وقاد
((وَ قّ))
روشن خاطر، تیزهوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقار
تصویر وقار
((وَ))
آهستگی، سنگینی، بزرگواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقاع
تصویر وقاع
((و))
مجامعت، آمیزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقاط
تصویر نقاط
((نُ))
جمع نقطه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سقاط
تصویر سقاط
((سُ))
افتاده، ریخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقار
تصویر وقار
Stateliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقار
تصویر وقار
majestade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وقار
تصویر وقار
majestad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وقار
تصویر وقار
majestatyczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وقار
تصویر وقار
величественность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وقار
تصویر وقار
величність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وقار
تصویر وقار
statigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وقار
تصویر وقار
Erhabenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی