جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نقاط

نقاط

نقاط
نقطه ها، جاها، محل ها، در علوم ادبی علامتی ریز و خال مانند در زیر یا روی برخی حروف الفبا، در ریاضیات محل های برخورد دو خط، جمعِ واژۀ نقطه
نقاط
فرهنگ فارسی عمید

نقاط

نقاط
جَمعِ واژۀ نقطه. رجوع به نقطه شود، قطعات پراکنده: نقاط من الکلام و نقط،القطع المتفرقه منها. (منتهی الارب) ، نواحی. مناطق. مواضع: نقاط گرمسیر، نقاط سوق الجیشی
لغت نامه دهخدا

نقاط

نقاط
نقطه گذارندۀ بر حرف. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه کراسه را نقط زند. (مهذب الاسماء). نقطه زن. نقطه کننده. (فرهنگ خطی). نقطه نهنده
لغت نامه دهخدا