جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وقار

وقار

وقار
حالت فرد بامتانت و سنگین، آرامی، آهستگی، شکوه و جلال، عظمت
وقار
فرهنگ فارسی عمید

وقار

وقار
زیور هنگ (برهان در لغت فرس برابر با نگه داشتن و تیمار بردن آمده) آهستگی آرامیدگی گرانسنگی شکیبایی بزرگواری آهسته وبردبارگردیدن، آهستگی و بردباری حلیم: (الماخوبیش آنکه مردم را لباس وقار و آرام دهد) یا اهل وقار. باوقار. یا با وقار. یا بی وقار. بی تمکین سبک بی ثبات
فرهنگ لغت هوشیار