- وردوکه
- خانه ای که باچوب و علف پوشیده باشد
معنی وردوکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جهاز عروس، خانه ای که با چوب و علف درست می کنند
محوطه
فرانسوی رست
دستۀ بزرگ سوار یا اسب، در علم زیست شناسی دو استخوان که با یک مفصل به هم متصل شده باشند
چادر، مقنعه، روسری زنان
چرخ، ارابه، گاری، هر چیز شبیه چرخ که دور خود بچرخد
مهره گلو
ارابه گاری گردون: بگردونه ها بر چه مشک و عبیر چه دیبا و دینار و مشک و حریر، ارابه ای که توپ را حمل کند: توپهای بزرگ سنگ انداز را که در گنجه بود بنیروی اقبال شاهی از آب کر گذرانیده باعرابه و گردونه باردوی معلی آورد. یا گردونه داود. بنات النعش کبری، نعش (از بنات النعش)
مونث مردود جمع مردودات
روسری زنان چادرمقنعه
درآیه حق دخول در جایی (انجمن مدرسه و غیره) حق الورود
ویژگی زن طلاق داده شده که به خانۀ پدر بازگشته است، تاریک و متروک
سستی
فرو هشتگی سستی بندها، تا سگی (اضطراب)
بدمنشی، سسترفتاری، ماند گی
چوبی استوانه ای شکل که با آن خمیر نان را پهن می کنند، نورد
گردو: و مزغ آن خوردن را شاید چون گردوک و بادام و فندق و فستق و آنچه بدین ماند
مردک. توضیح در مورد توهین بکار رود: مگر فضولی ک بتو چه ک مردکه جلنبری، حرف دهنت را بفهم
چوبی است استوانه یی دارای دنوسرباریک ومیان گنده که خمیرنان را بوسیله آن پهن سازند نورد، چوی که چرخ دور آن گردد محور
ورور
جهیزیه
بدی، دشمکنی، خرما بن هندی
آوای بوف آوای جغد
آنچه عروس به خانۀ داماد می برد، جهاز عروس
برجی که کبوتران در آن خانه کرده باشند، کبوترخانه، چوبی که کبوتربازان به دست می گیرند و با آن کبوتر می پرانند
برج (مطلقا) بارو، برج کبوتر (خصوصا) کبوتر خان، چوبی که کبوتر بازان در دست گیرند و بوسیله آن کبوتر را بپرواز در آرند
جهاز عروس آنچه که عروس بخانه دامادمیبرد جهازعروس