جدول جو
جدول جو

معنی ورودیه

ورودیه((وُ یِّ))
حق وجهی که بابت داخل شدن در جایی پرداخت می شود، حق الورود
تصویری از ورودیه
تصویر ورودیه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ورودیه

ورودیه

ورودیه
درآیه حق دخول در جایی (انجمن مدرسه و غیره) حق الورود
ورودیه
فرهنگ لغت هوشیار

ورودیه

ورودیه
حق و پولی که بابت وارد شدن به جایی باید پرداخت: ورودیه برای رفتن به باغ وحش. حق دخول در جایی. مانند انجمن، مدرسه، و غیره. حق الورود. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

وجودیه

وجودیه
وجودیه در فارسی مونث وجودی بودشی و هست گوهری (اصالت وجود) مونث وجودی. یا قضیه وجودیه. قضیه مطلقه خاصه است که حکم در آن بوجودایجاب یاسلب کند نه بامکان صرف. یا وجودیه لادائمه. قضیه مطلقه ای که مقید به لادوام باشد، یا وجودیه لاضروریه. قضیه مطلقه ای که مقید به لاضرورت باشد
فرهنگ لغت هوشیار

ولودیه

ولودیه
کودکی و خردی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ستم. (منتهی الارب). جفا. (اقرب الموارد) ، کم مهربانی. (منتهی الارب). قلت رفق، کم دانشی به کارها چون کار کودکان. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ولودیه

ولودیه
کودکی و خردی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وُلودیه شود
لغت نامه دهخدا

ورودی

ورودی
در آیی منسوب به ورود آنچه مربوط به ورود و دخول کسان در جایی باشد: امتحانات ورودی در ورودی
فرهنگ لغت هوشیار

ورودی

ورودی
منسوب به ورود، آن چه مخصوص و مربوط به ورود و دخول کسان در جایی باشد، در ورودی، امتحانات ورودی
ورودی
فرهنگ فارسی معین