جدول جو
جدول جو

معنی ورتیج - جستجوی لغت در جدول جو

ورتیج
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، کرک، وشم، سلویٰ، بدبده، سمانه، کراک، سمان
تصویری از ورتیج
تصویر ورتیج
فرهنگ فارسی عمید
ورتیج
کرک
تصویری از ورتیج
تصویر ورتیج
فرهنگ لغت هوشیار
ورتیج
((وَ))
بلدرچین
تصویری از ورتیج
تصویر ورتیج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورتاج
تصویر ورتاج
(دخترانه)
گلی سرخ رنگ که همیشه روی به آفتاب دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ورتاج
تصویر ورتاج
پنیرک، آفتاب گردک، نیلوفر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وردیج
تصویر وردیج
ورتیج، بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، کرک، وشم، سلویٰ، بدبده، سمانه، کراک، سمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وردیج
تصویر وردیج
بلدرچین را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
پنبرک: توتا جور ملک شرف بادی واعدات بر آتش غم سوخته بادند چوور تاج. (سوزنی)، آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورسیج
تصویر ورسیج
((وَ))
آسمانه، سقف خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورتاج
تصویر ورتاج
آفتاب پرست، نیلوفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورسیج
تصویر ورسیج
آستانه، درگاه خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورتج
تصویر ورتج
ورتیج: دل زعشقت سحر مطلق میکند همچو ورتج حق یلقلق میکند. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار