دهی جزء بخش کن شهرستان تهران، در 7هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران به کرج. سکنۀ آن 550 تن و آب آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول آنجا آن غلات، انگور، گردو و میوجات مختلفه و شغل اهالی زراعت و مکاری گری است. مزرعۀ واریش، جیان، ورک آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
ورتک. وردج. (فرهنگ فارسی معین). ورتیج. (برهان) (آنندراج). و آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین. سلوی. (برهان) کرک. (ناظم الاطباء).. رجوع به ورتیج شود: هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش سحر که مدح جمالش شنیدم از وردیج
چوب بستی که تاک انگور را روی آن می خوابانند، آونگ یا جایی که انگور را از آن آویزان می کنند، برای مِثال همه وادیج پرانگور و همه جای عصیر / رنج ورزید کنون بربخورد برزگرا (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۵ حاشیه)، شاخۀ تاک
چوب بندی که تاک انگور را بر بالای آن اندازند: داربست مو، جایی که انگور از آن آویزند، جایی از تاک که خوشه انگور از آن روید، آستینی است که از پارچه سفید و آبی و غیره قلمی آجیده میکردند و شاطران و پیاده روان مانند ساق چاقشور بر پای میکشیدند